سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























کانون مطالعاتی خانه توانگری

مسابقه مشهوری در طول چند ماه  در انگلستان برگزار میشود به نام  X-Factor  که  که کارش اینه که مردم میایند آواز میخوانند و هیات 3 یا 4 نفره داوران طی 4 مرحله  از بین هزاران نفر شرکت کننده ، هر هفته  تعدادی را برمیگزینند که نهایتا تعدادی انتخاب میشوند و خود داوران  ، هر کدام تعدادی از منتخبین را میبرند منزل پر از تجهیزاتشون و اونها را پرورش میدهند و دوباره مسابقه انجام میشود و از بین این تعداد  مسابقات فینال با اجرای زنده و ارکستر و بند وبساط و  در حضور جمعیت زیاد شروع میشود. مسابقات در مراحل آخر با شراکت اس ام اسی کل مردم انگلستان  انجام میشود. یعنی تنها نظر هیات داورین تاثیر نهایی را ندارد بلکه نظر مردم نیز دخیل میشود...بسیار مسابقه عجیبیست ؛ همه مردم هر هفته این مسابقه را دنبال میکنند . میلیونها دلار درآمد داره از تبلیغات بین برنامه...حتی هر اس ام اسی که میزنند مردم  مقداری از اعتبار موبایلشان به X-FACTOR  میرسد.( یکیش خودم که پارسال برای برنده شدن  لئون ، جوان  اسکاتلندی یتیم در روز فینال اس ام اس زدم و اتفاقا برنده هم شد ) فیلم فینال  2007 را میتونید اینجا ببینید

leon

تازه  فینالیستها حتما جذب بهترین استودیو های موسیقی دنیا میشوند و این در واقع همان جریانات صنعت موسیقی دنیاست .

سیمون  simon cowell   ( نفر جلویی در عکس بالا) که تقریباHead این برنامه هست ،  به تنهایی  موجب تولید 150 میلیون نسخه  موسیقی در دنیا شده است !
 

لئونا
 فکر کنید دختر انگلیسیی که امروز در مراسم اختتامیه المپیک آواز خواند( فیلم اجرای لئونا در اختتامیه المپیک ) ، کسی نبود جز فینالیست  سابق مسابقه X- FACTOR در سال 2006  ، leona lweis  که در رای گیری شب آخر مسابقه او ،  هشت  میلیون نفر از  بریتانیا  با اس ام اس شرکت کردند یعنی چهارمیلیون پوند تنها در نیم ساعت. ( فیلم فینال 2006 )    
**************************************************

   الکساندرا                                                              
  اما هفته پیش یعنی 17 آگوست 2008ا تفاق عجیبی در این برنامه رخ داد که اشک میلیونها نفر را در آورد. دختری به نام الکساندرا 19  ساله ،  برای بار دوم در این برنامه شرکت کرد .او سه سال قبل که شرکت کرده بود ، داوران بهش گفتند که قید موسیقی را بزند و امسال وقتی بعد از سه سال تمرین برگشت ، همگان را حیرت زده کرد و رای  کاملا مثبت هر ? داور را  دریافت کرد ! حتما فیلم کوتاه اجرای او را در اینجا ببینید .
شکستی که او در 3 سال قبل تجربه کرد و نا امیدی شدیدی که تحمل کرد ، او را در هم نکوبید بلکه بعد از مدتی مصمم شد با تغییرات اصلاحی در صدا و شخصیت خود ، دوباره به این مسابقه برگردد .او برگشت و حتی اگر  هم به مراحل فینالی این مسابقه راه نیابد ، چیزی از موفقیتش در خودسازی، کاسته نخواهد شد
 

  
او نشان داد که شاید  بالاتر از معجزه بیرونیی که شاید هرگز نبینیمش  ، معجزه اراده خود انسان است که او را به توانگری میرساند و معجزات بیرونی راجذب انسان میکند . درست به خاطر همین امید دوباره ای که در ما زنده کرد ، با او گریستیم و اگر بی ربط ندانید میخواهم بیفزایم که حکایت ما و دردهایمان  است و درماندگیمان در محضر خدا و انتظاری که میکشیم تا او برایمان معجزه ای ترتیب دهد تا یاری برگردد یا فرصتی دوباره برایمان ایجاد شود یا یادی از سینه مان برود یا ثروتی حاصل شود یا...
 

اینها همه در برابر لحظه ای که در برابر افسردگی فریاد میزنیم" نه" ، هیچ است...
معجزه از همان " نه " شروع میشود
                      نه به "  تمام شدن و دم نزدن "
                                                    نه به " شکسته ماندن و خشکیدن "
نه به "  نق زدن و دیگران را مقصر دانستن "

 
پس سهم دعا و  توسل ونذر و فال حافظ و..چی میشه این وسط ؟
شاید بهترین چیزی که میتونیم از صاحب هستی  بخواهیم این است که افکار بهتری به ذهنمان برسد و بهتر بتوانیم با خودمان خلوت کنیم و روراست بشیم. بزرگترین هدیه هستی به آدم شکست خورده اینست که او دوباره به رینگ برگردد و بتواند تغییر کند...توبه شاید همین باشد که من  دوباره بخش مقدس درونم را بیابم و پس از آشتی درونی بتوانم با خدای عالم عهد ببندم برای وسیعتر شدن...و اینکه اجازه ندهم نور درونم خاموش شود
 
شنیدن داستان دردهای صدها مراجع افسرده  و درمان  نسبتا موفق  اکثر ایشان به من آموخت که همه دنیا را گل و گلاب دیدن تنها یک هذیان است و قرآن  راست گفته که لقد خلقنا الانسان فی کبد...
در برابر درد کاهنده یک عشق قدیمی، یک جراحت عاطفی شدید ، یک مادر بی رحم ، یک پدر غایب در طول تمام دوران غیر قابل برگشت کودکی ، تعرض جنسی یک برادر ، تولد فرزندی عقب افتاده ، دیده نشدن و تمایز بی انصافانه در خانواده بین فرزندان ، حبس های اشتباه  ...چگونه میتوان گفت : دنیا پر است از برکت؟
همچنین آموختم که فارغ از شیوه درمانی ما ، خود مراجعین هستند که درمانشان را با خود به همراه می آورند، میپرسید چگونه ؟  با قاطعیت میگویم که شما اگر به کوچکترین دلیلی ( خشم ِ ،عشق ، انتقام ، غرور ) بخواهید به صحنه رینگ زندگی برگردید ، داور این مسابقه یعنی صاحب هستی ، دوباره بهتون فرصت میدهد...امثال من  هم بهترین کاری که بتوانند این وسط بکنند این نیست که شما درد نکشید بلکه اینست که  که درد زایمان  روحی شما را برسونند به یک تولد جدید و نتیجه دار...وگرنه هر دردی منجر به تولد نمیشود.
                                         باید نشست و از شکستها و افسردگیها  پرسید که پیامشان به ما چیست.
لندن- نیمه شب  ? شهریور
 - ?? آگوست-

 
 
 

نوشته شده در دوشنبه 87/6/4ساعت 5:22 صبح توسط دکتر علیرضا شیری نظرات ( ) | |

Design By : Pichak