سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























کانون مطالعاتی خانه توانگری




چه زود گذشت !!!
رمضان امسال هم تمام شد
دلم به آمدن عید خوش است یا دلتنگ رفتن رمضانم؟! . . . نمی دانم نمی دانم
حس عجیبی است، نرفته دل تنگ رفتنش شده ام
دلم تنگ می شود، برای سحر هایش، برای افطارهایش، برای شب قدر . . . شب قدر . . . شب های مناجات
کاش سال دیگر هم باشیم، کاش سال دیگر هم مهمان ضیافت الهی باشیم
کاش اگر هم نبودیم، شرمنده نباشیم و رو سیاه
به امید قبولی طاعات و عبادات
عیدتان مبارک


نوشته شده در یکشنبه 88/6/29ساعت 1:26 صبح توسط سوده کهرام نظرات ( ) | |

برنامه ایمان و توانگری88 در شب 22شهریورماه به پایان رسید اما استقبال خیلی خوب از این برنامه، سرآغازی خواهدبود برای ادامه متفاوت آن در آینده...

انسانها 3 دسته هستند :

مردم عادی : منتظر معجزه هستند. می خواهند یک شبه به همه چیز برسند .

موفقین : انتخابی در زندگی می کنند و هزینه آنرا هم می پردازند، ولی ممکن است این هزینه گزاف باشد. و هزینه های دیگری را از دست بدهند. این افراد در کارنامه خود تعدادی نمره بالا دارند ولی سایر نمراتشان بسیار پایین است.

توانگران : موفق هایی هستند که معدل خوبی دارند ، ممکن است نمره خیلی بالا نداشته باشند ولی همه نمراتشان در یک حد خوب است. این افراد به هر قیمتی به هدف نمی رسند!!

مقدمات توانگری

هیچ موفقیتی بدون بی رحمی بدست نمی آید

· چند بعدی بودن : رشد در بعد جسم ، روان و روح

· داشتن اولویت بندی : بیرحمی لازم است تا بنوان زمان را مدیریت کرد.

· توانگر، مدیریت عاطفی بلد است : عواطفش را می شناسد و به خوبی آنها را ابراز می کند.

· توانگر، هوش معنوی دارد : بنابراین قوانین معنوی را می شناسد. می داند که عالم ، پرده داری دارد.

· اصل فراوانی : دراین عالم آنقدر هست که در نمانیم!! پس توانگر ، زیرآب کسی را نمی زند.

وقتی نعمتی را از دست دادی، از آن درس بگیر و منتظر موهبت های بعدی باش

· خصوصیات اخلاقی برتر : سیراب کردن و سیری

· مراقب تله های شخصیتی هست ، خودسازی می کند.

· عدم کمال گرایی

· تکلیفش و جایگاهش در خلقت معلوم است، برای زندگیش فلسفه دارد.

· امید خردمندانه دارد ( بدون امیدهای واهی )

· مرگ اندیشی پویا

عالم هشیار است ، هر چیزی نشانه است .

توانگر ، به یک ایمان حقیقی می رسد که ربطی به دینش ندارد ، یک اعتماد درست دارد و یک آرامش درونی

آدم مومن با درست زندگی کردنش ، ایمان را می آفریند.

جامعه توانگر

در این جامعه مسئولیت اجتماعی وجود دارد. همه افراد حساس هستند به عدالت، مردم همه مسئولند.

در جامعه توانگر نیاز داریم به مردان و زنانی که مسئولند.

جامعه غیر توانگر ، منتظر یک قهرمان است که همه مشکلات را با عصای جادوئی خود حل کند ولی جامعه توانگر ، نیاز به قهرمان ندارد تا تنبلی های خود را جبران کند.

تن دادن به ارزشهای یک جامعه ظاهرگرا باعث بروز خود شیفتگی در افراد آن جامعه می شود.

دلائل خود شیفتگی

وقتی عشقِ به خود ، مبتنی بر عوامل بیرونی ظاهری باشد.

وقتی ارزش اعمال ما بسته به نظر دیگران باشد ، آنگاه ، خویشتن فرد انکار می شود. 

برگرفته از سخنرانی دکتر شیری در اختتامیه برنامه ایمان و توانگری


نوشته شده در سه شنبه 88/6/24ساعت 10:18 عصر توسط مریم نامور نظرات ( ) | |

*) روزی یک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ "، خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.
مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد، خداوند گفت: "تو جهنم را دیدی، حال نوبت بهشت است"، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود، یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن و افراد دور میز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خندیدند، مرد روحانی گفت: "خداوندا نمی فهمم؟!"، خداوند پاسخ داد: "ساده است، فقط احتیاج به یک
 مهارت دارد، می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به یکدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند!"

هنگامی که موسی(ع) فوت می کرد، به شما می اندیشید، هنگامی که عیسی(ع) مصلوب می شد، به شما فکر می کرد، هنگامی که محمد(ص) وفات می یافت نیز به شما می اندیشید، گواه این امر کلماتی است که آنها در دم آخر بر زبان آورده اند، این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یادآوری می کنند که یکدیگر را دوست داشته باشید، که به همنوع خود مهربانی نمایید، که همسایه خود را دوست بدارید، زیرا که هیچ کس به تنهایی وارد بهشت خدا (ملکوت الهی) نخواهد شد.

**) مردی با اسب و سگش در جاده‌ای راه می‌رفتند. هنگام عبور از کنار درخت عظیمی، صاعقه‌ای فرود آمد و آنها را کشت. اما مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت. گاهی مدت‌ها طول می‌کشد تا مرده‌ها به شرایط جدید خودشان پی ببرند.

پیاده‌روی درازی بود، تپه بلندی بود، آفتاب تندی بود، عرق می‌ریختند و به شدت تشنه بودند. در یک پیچ جاده دروازه تمام مرمری عظیمی دیدند که به میدانی با سنگفرش طلا باز می‌شد و  در وسط آن چشمه‌ای بود که آب زلالی از آن جاری بود. رهگذر رو به مرد دروازه‌بان کرد: روز به خیر، اینجا کجاست که اینقدر قشنگ است؟

دروازه‌بان: روز به خیر، اینجا بهشت است.

چه خوب که به بهشت رسیدیم، خیلی تشنه‌ایم.

دروازه‌بان به چشمه اشاره کرد و گفت: می‌توانید وارد شوید و هر چه قدر دلتان می‌خواهد بوشید
-
اسب و سگم هم تشنه‌اند.

نگهبان : واقعأ متأسفم. ورود حیوانات به بهشت ممنوع است.

مرد خیلی ناامید شد، چون خیلی تشنه بود، اما حاضر نبود تنهایی آب بنوشد. از نگهبان تشکر کرد و به راهش ادامه داد. پس از اینکه مدت درازی از تپه بالا رفتند، به مزرعه‌ای رسیدند. راه ورود به این مزرعه، دروازه‌ای قدیمی بود که به یک جاده خاکی با درختانی در دو طرفش باز می‌شد. مردی در زیر سایه درخت‌ها دراز کشیده بود و صورتش را با کلاهی پوشانده بود، احتمالأ خوابیده بود.

مسافر گفت: روز به خیر

مرد با سرش جواب داد.

- ما خیلی تشنه‌ایم.، من، اسبم و سگم.

مرد به جایی اشاره کرد و گفت: میان آن سنگ‌ها چشمه‌ای است. هرقدر که می‌خواهید بنوشید.

مرد، اسب و سگ، به کنار چشمه رفتند و تشنگی‌شان را فرو نشاندند.

مسافر از مرد تشکر کرد. مرد گفت: هر وقت که دوست داشتید، می‌توانید برگردید.

مسافر پرسید: فقط می‌خواهم بدانم نام اینجا چیست؟

- بهشت

- بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمری هم گفت آنجا بهشت است!

- آنجا بهشت نیست، دوزخ است.

مسافر حیران ماند: باید جلوی دیگران را بگیرید تا از نام شما استفاده نکنند! این اطلاعات غلط باعث سردرگمی زیادی می‌شود!

- کاملأ برعکس؛ در حقیقت لطف بزرگی به ما می‌کنند. چون تمام آنهایی که حاضرند بهترین دوستانشان را ترک کنند، همانجا می‌مانند.


نوشته شده در سه شنبه 88/6/24ساعت 9:38 عصر توسط سمیرا موسوی نظرات ( ) | |

سلام و درود

برای دریافت خبرنامه رایگان برنامه ایمان و توانگری روی لینک مربوطه کلیک کنید:

خبرنامه شماره 11

خبرنامه شماره 12

خبرنامه شماره 13 (اخرین شماره)

 


نوشته شده در یکشنبه 88/6/22ساعت 3:36 عصر توسط سمیرا موسوی نظرات ( ) | |

به نام یگانه پرده دار عالم

رنج، افسردگی، درد
بیرون افتادن از بهشت
رنج می تواند یک پیام از ناخودآگاه باشد
دردها مسیر واقعی زندگی را نشان می دهند
رنج ها انسان را واقع بین می کند
خداوند به همه رنج می دهد        ابراهیم، ایوب، امام حسین، .  . .
ایمان ثمره جنگ است
از خدا تحمل درد و رنج را بخواهیم
عالم پیست دو با مانع است و موانع همان چیزهایی هستند که با نقصان آن ها آزمایش می شویم سلامتی، امنیت، زیبایی، ...
موانع برای این است که رشد کنیم!
بارالها! به هنگام رنج ها به ما شجاعت و صبر اعطا فرما


دعا
مسئولانه: مسئولیت نتایج استجابت دعا را بپذیریم و پای آن بایستیم
غیر مسئولانه: در واقع با دعای خود از خدا می خواهیم به جای ما کار انجام دهد
ان السمع و البصر و اافؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا

احساس قربانی بودن برای این است که جایی در زندگی نجنگیده ایم
باید برای هر درد سوگواری متناسب با آن درد داشته باشیم و زمان داشته باشد
از درد عبور کنیم ، درس بگیریم
دنبال منجی نباشیم، بهترین منجی خودمان هستیم
پس از رنج هایمان، مسئول تر شویم
خودمون دنبال خدا بریم
حجت های خدا رو جدی بگیریم
با یقین موحد شویم
دین همه زندگیه، نه یه بخشی از اون... محدودش نکنیم
گُل وقتمون رو به خدا اختصاص بدیم
مشغول خودمون باشیم نه دیگران
هر کسی را شب قدری است که باید قدر آن را بداند
شب قدر عمر بن سعد و حضرت عباس، هر دو، شب عاشورا بود اما یکی قدر دونست و دیگری نه
مواظب همه شبهامون باشیم، جون ممکنه هر شبی شب قدر باشه پس قدر زندگیمونو بدونیم
امشب هم سومین و آخرین شب از شب های قدر رمضان امسالمون بود، سال دیگه باشیم یا نباشیم خدا می دونه
انگار هر شب از این شب ها پیش رفتیم، قدر به قدر به قدر دانشمون اضافه شد و اینو مدیون همت آدمایی هستیم
که خالصانه دست به دست هم دادند تا این شب ها در کنار هم باشیم
مدیون اساتیدی که وقت و دانششون رو خالصانه در اختیار ما گذاشتند: آقای دکتر شیری،آقای برمایی، آقای گلشنی، استاد برزگر
مدیون دوستان کانون توانگری، فرهگسرای سرو . . . همه و همه که تلاش بر هرچه بهتر برگزار شدن این برنامه داشتند


این شب بهانه ای است برای یک زایمان معنوی و روحانی
لیلة القدر
لیلة القدر خیر من الف شهر
و چه لذتبخش است حس حضور ملائکه
و باز هم کتاب آسمانیمان را زیر آسمان بر سر گرفتیم
بک یا الله و بک یا الله و ... بمحمد بمحمد ... بعلی بعلی . . .

نوشته شده در یکشنبه 88/6/22ساعت 8:1 صبح توسط سوده کهرام نظرات ( ) | |

   1   2   3   4      >
Design By : Pichak