سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























کانون مطالعاتی خانه توانگری

دوران زندیه

در دوران نادرشاه و جانشینان او تحول چشمگیری در پوشاک بانوان ایران پیش نیامد جز آنکه به علل اجتماعی از تجملات و تفنن‌هایی که در دوران قبل در امر پوشاک وجود داشت کاسته شد و جامه‌ها به سادگی گرایید.

در دوران زندیه پوشاک بانوان ایرانی گرچه در جلال و شکوه به پای دوران صفوی نمی‌رسید ولی آثار ظرافت به خوبی در آن نمایان بود.

از خصوصیات جامه‌های این دوره، کوتاه شدن دامن پیراهن‌ها و قباها و در نتیجه نمایان شدن ساق‌های شلوار و پوشیدن پیراهن بدن‌نما و رواج نوعی از خالق سنبوسه دار و کلیجه آستین کوتاه بود.

پارچه پیراهن‌ها اغلب از نخ و ابریشم ظریف انتخاب می‌شد و برخلاف پیراهن زیرین مردان که یقه‌اش از پهلوی گردن باز و بسته می‌شد، چاک پیراهن از جلو و وسط باز می‌شد و در زیر گلو با بند یا دگمه کوچکی، بسته می شد.

شلوار بانوان چه گشاد و چه تنگ از پارچه‌های راه راه و به طور مورب دوخته می‌شد و لبه یا حاشیه دهانه آن را از پارچه‌های به رنگهای مختلف انتخاب می‌کردند.

دوران زندیه1

 

دوران زندیه 2

 

 


نوشته شده در سه شنبه 88/12/25ساعت 6:48 عصر توسط سوده کهرام نظرات ( ) | |

دوران صفوی

دوران صفوی در ایران پس از اسلام، از بسیاری جهات و خصوصیات به دوران ساسانی در ایران پیش از اسلام شباهت دارد، وحدت و مرکزیت یافتن سرزمین ایران در زمان این سلسله و توجه به سنتها و آداب و رسوم و مذهب خاص ایرانی و ظهور شاهان بزرگ و نیرومند، و آبادی و آبادانی ایران زمین و تشکیل دربارهای مجلل و پیشرفت رشته‌های گوناگون هنرهای ایرانی از ویژگیهای این دوران باشکوه است.

در زمره این پیشرفتها و تحولات، از جمله توجه خاصی نیز به طرز پوشاک و بافتن پارچه‌های زربفت گرانبها و پدید آوردن و پوشیدن زیورهای گوناگون می‌شده است که همگی از ذوق و سلیقه ایرانیان این عهد حکایت می‌کنند.

از تاریخ آن زمان و از سفرنامه‌هایی که جهانگردان اروپایی درباره مردم و سرزمین ایران در عهد صفوی نوشته‌اند و از نقاشیها و مینیاتورها و نمونه لباسها و پارچه‌ها و زیورهایی که از این روزگار برای ما بازمانده و خوشبختانه مقدار آنها نیز فراوان است، چنین پیداست که زنان عهد صفوی، جامه‌های بس گرانبها و فاخر می‌پوشیده‌اند و پوشاک رویی آنان مانند جامه مردان، اغلب یک تکه بود یعنی بالاتنه آن از دامن جدا دوخته نمی‌شد و جز در چند مورد، چندان تفاوتی با جامه مردان نداشت.

قبای بانوان عهد صفوی در جلو از زیر باز می‌شد و بلندی آن تا مچ پا می‌رسید. آنان کمرشان را محکم نمی‌بستند و آستینهای قبایشان تنگ بود، آن چنان که به‌ دست و بازو می‌چسبید و چین‌های فراوان و زیبایی در بالای مچ دست ایجاد می‌کرد.

اغلب زنان کلاه کوچکی به شکل برج یا عرقچین‌های زیبایی به سر می‌نهادند و لچک‌ها و دستارهای سفیدی را به طرزی جالب به سر می‌بستند. کلاهها و عرقچین‌ها معمولاً به وسیله بندی در زیر گلو نگهداری می‌شد و هر کسی بسته به شأن و ثروت خود کلاه و دستار را با پرها و جواهر و زیورها و مروارید می‌آراست و بر زیبایی آن می‌افزود.

برخی از بانوان از زیر کلاه، توری یا چارقد ابریشمینی را بر روی سر انداخته، دنباله و گوشه‌های آن را در پشت سر رها می‌کردند و گیسوان فراوان و پرپشت خود را بافته روی شانه می‌ریختند.

 

دوران صفویه 1

شلوار بانوان همچون شلوار مردان از پارچه‌های پنبه‌ای رنگین دوخته می‌شد که به وسیله بند شلوار ابریشمین که از لیفه آن می‌گذشت در دور کمر محکم می‌شد و بلندی ساقه‌های آن که اغلب از پارچه‌های راه راه یا نقش(نوعی شماره دوزی) دوخته می‌شد و دارای حاشیه زیبایی بود، تا مچ پا می‌رسید.

زنان از روی قبا در کمر، اغلب کمربندهای سیمین و زرین مرصع و گاه شالهای ابریشم و ترمه می‌بستند و شاهزاده خانمها معمولاً دو خنجر جواهرنشان از چپ و راست در لای شال کمر خود می‌گذاشتند که قبضه‌های مرصع آنها از پر شال خودنمایی می‌کرد.

جوراب به معنی امروزی در آن روزگار معمول نبود و فقط زمستان‌ها یک گونه جوراب دوخته از پارچه‌ پا می‌کردند. این گونه جورابها اغلب از پارچه‌های زربفت با ساقه‌های حاشیه دار کوتاه دوخته می‌شد و دور ساق و نوک و روی پنجه پا با قلابدوزی و سیم‌دوزی آرایش می‌یافت. کفش‌ها اغلب به شکل نعلین یا گاهی به تقلید از کفش‌های فرنگی به شکل "قونداره" بود که از ساغریهای رنگین یا تیماج دوخته می‌شد.

بانوان هنگام بیرون رفتن از خانه، چادر بسیار بزرگ سفید یا بنفش رنگی بر سر می‌کردند و فقط جلو صورت باز می‌ماند.

به طور کلی مردم این دوران چه مرد و چه زن، علاقه فراوانی به جامه‌های رنگارنگ و گلدار و زربفت و ابریشمین نشان می‌دادند و شال و کمر و دستار خود را حتماً از پارچه‌های گلدار و زریهای ظریف و گرانبها انتخاب می‌کردند.

دوران صفویه 2

دوران صفویه 3

 

دوران صفویه 4

 


نوشته شده در سه شنبه 88/12/25ساعت 6:39 عصر توسط سوده کهرام نظرات ( ) | |

 (( در آغاز هیچ نبود ، کلمه بود ، و آن کلمه خدا بود . ))

و کلمه بی زبانی که بخواندش ، و بی  اندیشه یی که بدانش ، چگونه می تواند بود.

         و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود ؛

                                  و با نبودن چگونه می توان بود؟

و خدا بود ، و با او عدم ؛ و عدم گوش نداشت.

حرف ها هست برای گفتن که اگر گوشی نبود ، نمی گوییم .

و حرف هایی هست برای نگفتن .

حرف هایی که هرگز سربه گفتن ابتذالِ گفتن سر فرود نمی آورند .

حرف هایی شگفت ، زیبا و اهورایی همین هایند .

و سرمایه ی ماورایی هر کسی ، به اندازه حرف هایی است که برای نگفتن دارد .

حرف هایی بی تاب و طاقت فرسا ، که هم چون زبانه های بی قرار آتش اند ؛ و کلماتش هریک ، انفجار را به بند کشیده اند ؛ کلمه هایی که پاره های بودنِ آدمی اند .

اینان هماره در جستجوی مخاطب خویش اند ؛ اگر یافتن ، یافته می شوند ...

و در صمیم وجدان او ، آرام می گیرند .

و اگر مخاطب خویش را نیافتند ، نیستند ؛

و اگر او را گم کردند ، روح را از درون به آتش می کشند ، و دمادم ، حریق های دهشتناک عذاب بر می افروزند .

                                                                                             ادامه مطلب...

نوشته شده در سه شنبه 88/12/25ساعت 2:0 صبح توسط سمیرا موسوی نظرات ( ) | |

بی شک "برایان ترسی" یکی از بزرگترین نویسندگان قرن در باره رموز موفقیت در زندگی و کسب و کار است.

کمتر کی را میتوان پیدا کرد که با کتاب سر و کار داشته باشد و نام این نویسنده بزرگ را نشنیده باشد.یکی از خصوصیات بارز او عمل به تک تک دستورالعملهایش قبل از انتشار آنهاست. وی یکی از بهترین مشاوران کسب و کار در امریکا و یکی از محبوب ترین سخنرانان حرفه ای در جهان است.بیش از 5000 شرکت که 500 شرکت برتر دنیا در این بین است با او همکاری مشاوره ای داشته وسالانه بیش از 300000 نفر در سراسر جهان از سخنرانی های حرفه ای او استفاده میکنند.

یکی از کتاب های ارزشمند او کتاب ترمز را رها کن است که خواندن ان در برطرف کردن موانعی که انسان به طور نا خود آگاه و غیر ارادی در برابر پیشرفت خود قرار میدهدبسیار موثر است.

انسان به تاثیر از جامعه و محیط تربیتی, رفتار خانواده,خاطرات دوران کودکی,ناکامی های مسیر زندگی,تبلیغات فرهنگی و تجاری موجود در جامعه]اموزه های درست و غلط نظام آموزشی, و دهها عامل روشن و مخفی دیگر بدون آنکه متوجه باشد عواملی در درون ذهن و اراده خود بوجود میاورد که باعث توقف او در پیشرفت میشود.

 

کتاب ترمز را رها کن دارای 18بخش اصلی است که در زیر لینک 9 بخش آن قرار داده شده است.

 1-ترمز را رها کن

2-باورهایتان واقیعت پیدا میکنند

3-منحنی کارایی

4-ارزش هایتان را مشخص کنید

5-شما انسان برجسته ای هستید

6-ایده های کهنه را رها کنید

7-تجسم خلاق

8-مسئولیت کامل زندگی تان را بپذیرید

9-ردپای موفقیت را دنبال کنید

 

از دیگر تالیفات این نویسنده بزرگ کتاب 120 قانون موفقیت است و لینک متن کامل این قوانین در لینک زیر قرار داده شده است

120 قانون موفقیت برایان تریسی


نوشته شده در یکشنبه 88/12/23ساعت 12:0 صبح توسط سمیرا موسوی نظرات ( ) | |

به نام خدا

تا همین چند سال پیش وقتی با شخصی برخورد میکردم که بعد از مدتی میدیدم رفتارها و تفکراتش به شدت معقول و درست است، کم کم به قدری شیفته او و تفکراتش میشدم که انگار تک تک حرفهایش وحی منزل است - و البته واقعا هم خاص بودند و هنوز هم هستند - اما مشکل اینجا بود که به هیچوجه نمیتوانستم بپذیرم که او هم مثل من انسانی است که حالا گیریم که خیلی کمتر از من اشتباه کند اما باز هم معصوم که نیست ؟!
تا اینکه خدا ، یکی یکی ، پیامبرانش را به سویم فرستاد ؟
نامردی نکردند ! و تک تک ِ بتهایی که در ذهن و زندگی ام ساخته بودم را شکستند و چقدر سخت گذشت آن روزها؛
آنقدر سخت که تا یک مدت طولانی اکثر شبهایم  بارانی ِ بارانی بود .
اما کم کم یاد گرفتم در زندگی هیچ گاه بُتی نسازم که اگر ساختم منتظر شکستنش هم باشم ! که از روز ِ اول هم خدا از انسان پیمان گرفته بود که هرگز بُتی نسازد ونپرستد !
و یاد گرفتم هر انسان و هر مکتبی هر چقدر هم  که سالها رویش کار شده باشد باز هم باید از صافی ِ مکتب ِ اهل بیت علیهم السلام بگذرد آنهم نه یکبار که هر روز و بلکه هر لحظه ....
و چقدر این روزها تشنه ی حقیقت ام  بیش از پیش.
یا علی ؟! ای کاش بودی! حقیقت ِ بی تو پر از ایهام و ابهام است ؟....
و چقدر این روزها دلتنگ ِ حضورت هستم .


نوشته شده در شنبه 88/12/22ساعت 12:24 صبح توسط رها رضایی نظرات ( ) | |

   1   2   3      >
Design By : Pichak