سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























کانون مطالعاتی خانه توانگری

حتماً هر روز چه تو سرما و چه گرما بارها و بارها تو میادین و خیابونای اصلی شهر به کسایی برخورد کردیم که یه سری کاغذ یا کارت تبلیغی تو دستشون دارن و یکی از اونارو به سمت ما میگیرن تا ما ازشون بگیریم، شاید از دست این آدما که همیشه سر راهمون سد میشن شاکی شده باشیم و بهشون اعتراض کرده باشیم یا شاید بی اعتنا از کنارشون رد شده باشیم . . . شاید . . .
و بیشتر اوقات از اینکه اون برگه رو از دستشون بگیریم اجتناب کردیم نمیدونم چرا گرفتن این برگه انقدر سخته؟! در حالیکه میتونیم بگیریمش و چند قدم اون ورتر بندازیمش تو سطل آشغال یا متأسفانه روی زمین!!! از ما که چیزی کم نمیشه اگه فقط دستمونو دراز کنیم و اون برگه رو بگیریم حتی وقتی عجله داریم 

گویا اسمشون کارت پخش کنه! کارت پخش کن یا هر چیز دیگه، فرقی نمیکنه، مهم اینه که کارت پخش کنی هم یه شغله یه منبع درآمد!!!، نمیدونم چه جوری مزد میگیرن، ولی شاید اگه من و توی رهگذر اون کاغذو از دستش بگیریم،اون روز مزد بیشتری بگیره یا زودتر بره پیش خونوادش

یه بار بهشون نگاه کنیم که چه جوری ملتمسانه ازمون میخوان که اون برگه رو از دستشون بگیریم

آخرین باری که یکی از این به اصلاح کارت پخش کن ها رو دیدم همین امشب تو میدون ولیعصر بود، یه پسر جوون که در حالیکه فقط دو تا از برگه های تبلیغش تو دستش مونده بود، ایستاده بود و برگه هاشو به طرف هر رهگذری که از کنارش می گذشت دراز میکرد تا اونها رو هم به دست کسی بده و به کار امروزش پایان بده اما همه بدون هیچ توجهی از کنارش رد میشدن
این بار که از کنارشون رد شدیم فقط کافیه اون برگه رو ازشون بگیریم فقط همین

 


نوشته شده در سه شنبه 89/10/7ساعت 12:45 صبح توسط سوده کهرام نظرات ( ) | |

Design By : Pichak