سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























کانون مطالعاتی خانه توانگری

نمی دونم باید خندید یا گریه کرد، نمی دونم واقعا وقت اون رسیده که به خودمون بیاییم یا من توهم برداشتم که فکر می کنم وقت بلوغ ملت نزدیکه، نمی دونم عزیزم، واقعا خدا باید تو هزار جای قرآن تکرار می کرد که : " نیست انسان جز سعیش" تا باورت بشه که راست می گه. حتما باید برات نقل زندگی پیغمبر و امامان رو بیارم تا به خودت بیای و اینقدر ساده لوحانه سرنوشت خودت و دیگران رو نسپری دست چرندیاتی که به اسم دین داده اند به خوردت ، باید حتما خودت و مملکتت به اوج فلاکت برسند تا بفهمی اون چیزی که به اسم قضا و قدر کردند تو سرت چیزی نیست جز تفسیر یکی مثل من و تو. البته تقصیری نداری ها ، تحریف و تفسیر دین یا هر علم و اتفاق دیگه ای، از همون آغاز پدید آمدنشون شروع می شه، موضوع جدیدی نیست، فقط تو باید هوشیار باشی و هر حرفی و هر تفسیریو به راحتی قبول نکنی ، وگرنه تا بوده این تفسیر ها و تحریفات بوده اند و شاید (بدبختانه) حالا حالاها هم خواهند باشند . آخه گلم، برادر خوبم، خواهر خوبم، این چه تفکریه که فکر می کنی تو هر جوری که باشی و هر جوری که کار کنی هیچ فرقی نمی کنه. حضرت پیغمبر اون قدر با ظرافت و دقت قبر کسی را محکم می کرد که بعضی پرسیدند: این همه دقت در چیدن خشت های قبر این مسلمان برای چیست؟ فرمود:" خداوند دوست دارد مسلمان در هر کاری محکم کاری کند". حضرت علی و یاران در سایه ی دیواری نشسته بودند . حضرت متوجه شد دیوار کج و سسته، بلند شدند و زیر سایه ی یه دیوار دیگه نشستند. یکی از همراهان ازشون پرسید: یا امیر المومنین آیا از قضای الهی می گریزی؟ جواب دادند:" از قضای الهی به قدر الهی پناه می برم". عزیزم اینارو برای تو نگفتما، تو بشو مهندس، و ساختمون سست درست کن بگو اگه خدا بخواد که می ریزه اگرهم نخواد که نمی ریزه، یه موقع کارتو درست انجام ندیا، یه موقع زندگی آدمارو به لجن کشوندی عذاب وجدان نگریا، آخه تقصیر تو نبوده که ، تقصیر خدا بوده که همچین قانونی نداره که تاوان هر نوع اشتباهی رو به عهده بگیره و گندکاری و کوتاهی ماهارو جبران کنه. عزیزم! امتحان داری یه موقع درس نخونیا، دعا که هست، از خدا حرکت از خدا هم برکت. برادر و خواهر وظیفه شناس من! یه موقع تو اداره یه خورده وقت نماز و تعقیباتت رو کم نکنی که محض رضای خدا ارباب رجوع ها یه خورده کمتر اذیت بشندا، خب البته اگه یه چندتا آدم بیچاره ، که امروز تو این ساعت کارشون گره خورده به کار تو یه مدتی هم بمونن تو یه صف چند متری که چیزی نمی شه ، دیگه آسمون به زمین نمیاد که ، اصلا به تو چه که دلسوزه بقیه باشی ، مگه کسی دلسوز تو هست که تو باشی ، بزار اینا هم یه خورده بکشند. جان من ، عزیز من ، یه موقع یه دو ساعت ناچیز نزاری و خوب به تصمیمی که گرفتی فکر کنیا ، هر چی شد شد ، مگه دست توِِِ ِِِِِِِ ِ؟ هرچی خدا بخواد همون می شه ، مگه خواست تو تاثیری داره تو عواقب کارت ، اصلا فکر چیه ، فکر یعنی دخالت تو کارای خدا ، استغفرالله ، تو فقط یه استخاره بکن یا بده یه حاج آقایی تلفنی برات بکنه، دیگه هرچی اومد همونو انجام بده، اتفاقا این جوری بهتر هم هست ، نشون می ده تو ایمانت از اونی که به خودش زحمت می ده و مطالعه و چون و چرا می کنه و بعد یه تصمیمی می گیره ، خیلی بیشتره . اصلا می دونی چیه ، دردسرش هم کمتره ، چون وقتی اون شخص اشتباه می کنه ، می شینه "خودشو" ملامت می کنه نه کسی دیگه ای رو ، می شینه فکر می کنه کجای کارش اشتباه بوده ، گاهی مجبور می شه قبول کنه که قصور از طرف خودش هم بوده ، و از همه مهم تر، گاهی مجبوره هزینه بده برای تصمیمی که اون موقع گرفته ، اما تو چی ، اراده ی تصمیم از تو نبوده که بشینی به اشتباهات فکر کنی ، پس همین جوری خیلی راحت تر و بی زحمت تره. اصلا میدونی چیه ، این حرفارو ولش کن بزار کنار ، این حرفا همه مستلزم اینه که بدونی و یقین داشته باشی که در دستگاه الهی ، به انسان این اجازه داده شده که انتخاب کنه ، اراده کنه و خودش دست به کار بشه، بابا هر کی ندونه من و تو که خوب می دونیم چه عارفایی هستیم برای خودمون، هرکی ندونه من وتو که خوب می دونیم اونایی که به این مسائل فکر می کنن چه دنیا پرستایی هستند برای خودشون، اگه اختیار داشته باشیم و اراده بکنیم پس مقام توکل و رضای مادرزادی و "موروثیمون" رو چی کار کنیم . فوقش اینه که بعدا وقتی دیگه خیلی دیر شده و هیچ نیرویی برامون نمونده، می فهمیم که نه تنها مفهوم قضا و قدر و توکل و رضا و خیلی چیزای دیگه برامون درست جا نیفتاده ، بلکه اساسا ما یک عمر به جای دین، بیشتر پیرو یک مشت خرافات و تحریفات وتفسیرات و مراسم و سنت هایی بودیم که هیچ کدومشون از ابتدا در دین اصیل و خالص اولیه نبودند. عزیزم می دونی چرا دو تا ملت اون ورتر اون جوری پیشرفت کرده اند و ملت تو این طوری درجا زده؟ چون اونها باور کردند که اختیار دارند، باور کردند که می تونند تصمیم بگیرند، انتخاب کنند، اراده کنند، هزینه بدهند و صعود کنند، اما توهنوز شهامت به دست گرفتن سرنوشتت رو پیدا نکرده ای، تو هنوز حاضر نیستی به خودت زحمت بدی و انتخاب کنی ، تو هنوز حاضر نیستی هزینه و قیمت سعادت رو بدی و رو پای خودت بیاستی ، تو هنوز نمی خواهی خواسته هایت را از مجرای زمینی و از طریق اسبابش به مرحله ی ظهور برسانی ، هنوز می خواهی زرنگ بازی کنی و به جای کم کاری ات آویزان خدا شوی تا تاوان تنبلی های تو را خدا بدهد، و هیهات اگر عدل الهی این باشد که گروهی بها دهند و گروهی ندهند و به هر دو گروه مساوی دهند.


نوشته شده در یکشنبه 87/4/30ساعت 5:5 عصر توسط مریم نصرتی نظرات ( ) | |

Design By : Pichak