سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























کانون مطالعاتی خانه توانگری

 

پایان تلخ الی

«درباره الی» اصغر فرهادی، غم و رنجی غریب را به بیننده تحمیل می‌کند که حتی با گذشت روزها از تماشای فیلم هم پایان نمی‌پذیرد. تا روی صندلی سینما نشسته‌ای فکر می‌کنی گرفتار جو تکان‌دهنده فیلم هستی، اما به خانه که می‌آیی، زمان می‌گذرد و هنوز سرگشته‌ای بی‌آنکه بدانی چرا؟چند روز می‌گذرد همچنان خود را در حالی می‌یابی که داری به الی فکر می‌کنی. انگار فیلم آقای فرهادی، بسان داستان‌های بورخس، نه با بخش هشیار روان آدمی که با ناخودآگاه او ارتباط برقرار می‌کند.

کارل گوستاو یونگ، بنیانگذار روان‌شناسی تحلیلی، زبان ناخودآگاه را زبان تصویر و نماد، یعنی شبیه به زبان رویاهای شبانه می‌داند. اگر درباره الی توانسته با ناخودآگاه بیننده بلاواسطه ارتباط برقرار کند، باید در جست‌وجوی نماد‌هایی آشنا برای روح بیننده در فیلم بود.

نخستین نماد پررنگ داستان، دریاست. آن آبی بیکران که همزمان هم بر می‌آشوبد و هم آرام می‌کند. دریا نماد ناخودآگاه بزرگ جمعی است و امواجش، نماد احساساتی که مدام روح آدمی را تسخیر می‌کنند بی‌آنکه بدانیم چرا و از کجا می‌آیند. دریا نماد رحم ایزد بانوی کبیر است که همه چیز از آن زاده می‌شود. خورشید که نماد هشیاری است در اساطیر از دریا برمی‌آمد و در دریا غرق می‌شد. مانند هر انسانی که روزی خودآگاهیش از دل ناخودآگاه جمعی سر برمی‌آورد؛ تولد؛ و روزی هم در دل ناخودآگاه جمعی آرام می‌گیرد؛ مرگ.

در کنار دریای ناخودآگاه، ویلای تقریبا مخروبه واقع شده است. خانه نماد بدن انسان و به‌طور کلی وجود آدمی است. نماد روح و جسمش. فیلم به ما نشان می‌دهد خانه رو به زوال است. دیوار‌هایش کثیف، شیشه‌هایش شکسته، مرز و حائل مشخصی با خیابان نداشته و در یک کلام انگار آماده فروپاشی، مترصد فاجعه است. ساکنان موقت این خانه، مانند همه ما که ساکنان موقت جسم خودیم، الی و همراهانش هستند:

هشت بزرگسال و سه کودک. پنج مذکر و شش مونث، 11 انسان. در نماد‌شناسی اعداد، 11 رمز شروعی جدید و گذر از مرحله‌ای سخت و حساس است. 11 نماد کارمای بودایی بوده که اصل بازگشت نتیجه اعمال به خویشتن آدمی و یادآور هر چه کنی به خود کنی، است. طرفه آنکه در نماد‌شناسی تاروت، عدد 11 با عدالت و امور حقوقی در ارتباط است و ما هم در داستان شاهد حضور دانش آموختگان حقوق هستیم. عدد 11 ناپایدار است و باید هر چه سریع‌تر به عدد بعدی یا قبلی باز گردد. 11 حاصل 1+1 است که روی هم دو را می‌سازند. دو باید به سه تبدیل شود یا به یک باز گردد. دو حاصل حضور همزمان تز و آنتی تز است که ناپایداری را می‌سازد، نماد جدایی‌های شدید.

انگار تمام نماد‌ها دارند تاکید می‌کنند اتفاقی بزرگ در راه است. بنا به تفسیر روان‌شناسی تحلیلی همه کسانی که در خواب‌ها و رویا‌های آدمی ظاهر می‌شوند نماد کهن الگو‌ها و بخش‌های مختلف روان خود رویابین قلمداد می‌شوند. با این دید الی و همراهانش باید بخش‌های گوناگون روان یک انسان باشند که در جسم و روحی رو به زوال-ویلای مخروبه-در مجاورت دریای خروشان-ناخودآگاه جمعی-مستقر شده‌اند. اما آیا ویرانی این خانه با عملکرد ساکنان فعلی‌اش در ارتباط است؟

مثلث سرنوشت این ماجرا و کلید حل معما شاید سپیده، احمد و الی باشند. سپیده داستان، انگار خود را وقف همه کرده است: برایشان ویلا اجاره می‌کند، ترتیب ازدواج و میهمانی و سفرشان را می‌دهد، پذیرایی می‌کند و... اما در کنار این خوبی‌های ظاهری، سپیده از مهربانی‌هایش کمندی برای در کنترل نگه داشتن سایرین می‌سازد: به آنها نمی‌گوید ویلای نخست فقط برای یک روز در دسترس است، به آنها نمی‌گوید الی نامزد دارد، به الی اجازه نمی‌دهد طبق قرار بعد از یک روز به تهران بازگردد، خلاف خواسته الی به همه می‌گوید او برای چه به شمال آمده است و... در سپیده ما روی تاریک کهن الگوی مادر را می‌بینیم. سپیده همچون مادری عمل می‌کند که با مدیون کردن دیگران و وابسته به خود نگه داشتن آنها، مهار زندگی‌شان را در دست می‌گیرد. این بخشنده ناآگاه، رکن اول ویرانی خانه است. حضور زنانگی تسخیر شده، وقتی توام شود با مردانگی غایب، ویرانی خانه روح اجتناب‌ناپذیر است.

احمد نماد انرژی مردانه در جمع حاضران در خانه محسوب می‌شود. او منطقی، خوش صحبت، دارای قدرت راهبری، منصف و واقع‌بین است. یعنی تقریبا هر آنچه که نقاط روشن مردانگی را می‌سازند، اما احمد مدت‌هاست که مهاجرت کرده و در میهنش غایب است. ارتباطی تنگاتنگ میان نماد وطن با مادر و ناخودآگاه جمعی وجود دارد. غیبت احمد از سرزمین مادری نمادی برای درک فقدان حضور مردانگی در سرزمین روح به شمار می‌رود و چه انتظاری جز ویرانی از خانه‌ای می‌توان داشت که نیروی مردانه در آن غایب و نیروی زنانه اسیر تاریکی درون خود است.

مهر تایید برای تخریب محتوم خانه، سرنوشت الی است. احمد، سپیده و الی روی هم یک تثلیث می‌سازند. این سه نماد پدر، مادر و فرزنداند. الی با آن معصومیت در نگاه، پذیرش خواست مادر و پدر نمادینش حتی به‌رغم میل خود، آن صحنه درخشان بازی با بادبادک که شور کودکی را در او نمایان می‌کند، نماد بخش کودک در روان تک‌تک ماست. وقتی پدر غایب و مادر تسخیر شده باشد، کودک بی‌دفاع و تنها، در قعر آب‌های خروشان دریا غرق می‌شود و داغ بر دل همه می‌گذارد. دریایی که در عهد عتیق نماد قهر و غضب خداوند تصویر شده، در مواجهه با بی‌کفایتی والدین روانی، معصومیت کودکانه را درمیان موج‌های خشمش غرق کرده، برکت قدر نادانسته را بدل به نکبت می‌کند.


امیرحسین کامیار


نوشته شده در یکشنبه 88/11/4ساعت 8:0 عصر توسط سمیرا موسوی نظرات ( ) | |

Design By : Pichak