سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























کانون مطالعاتی خانه توانگری

ابتدا پای گفتگوی و دکتر شیری و حجة الاسلام سعیدی  نشستیم که مختصرا آن را می‌نویسم (البته چون دیر رسیدم، از اونجاییش به بعد که خودم رسیدم را می‌نویسم)

  • آیا خداوند برای هر کس قسمتی گذاشته که هرکس خارج از آنچه قسمتش است نمی‌تواند عمل کند؟

خیر، خداوند معیارهایی را قرار داده که با استفاده از آن مراحل زندگی جلو می‌رود، ولی به عنوان خداوند - که مختار و مرید و مدیر است- از اراده خودش به انسان اراده  داده که او به وسیله اختیار خود عمل کند. ولی این اختیار با اراده خداوند در تعارض نیست. پس هر وقت بخواهیم کاری را انجام دهیم، خداوند اختیار انجام آن را می‌دهد و این ما هستیم که راه را انتخاب می‌کنیم، اگر به فرمان خدا عمل کنیم سعادت است و در غیراینصورت شقاوت.
اگر خداوند پیامبران را نفرستاده بود بشر بسیار در سختی بود چون پیامبران علاوه بر ارزش‌های اخلاقی، علوم و فنون را به ما یاد داده‌اند. یکی از کارکردهای اولیاء خدا آبادانی زمین است.

دو حجت خدا بر بشر: 1. عقل  2. شرع
عقل باید تلاش کند تا بعد از مدت‌ها سعی و خطا، تجربه‌ای اندوخته و آنگاه به راه درست برسد که در بسیاری موارد دین راه درست را به ما نشان داده اما دین جایگزین عقل نیست.
کسی که عقل ندارد مخاطب دین نیست نه در دنیا و نه در آخرت، چون با عقل است که فهم درست دین صورت می‌پذیرد.
کسی که دارای اختلال شخصیت است برداشت درستی از دین ندارد.

  • چرا اتفاقات خوب برای آدم‌های بد و اتفاقات بد برای آدم‌های خوب می‌افتد؟

سنت‌ها کار خود را انجام می‌دهند، ما به عنوان جزء باید ببینیم در کجا قرار می‌گیریم!
اگر فرد در انجام کارهای خوب غفلت کند، این غفلت زمینه ای زیانبار برای اوست.
گاهی خوب‌ها وظیفه ای که باید انجام دهند نمی‌دهند مثل احساس مسئولیت اجتماعی یا امر به معروف و نهی از منکر. به عنوان مثال اگر وقتی مورد ظلم قرار می‌گیریم کاری انجام ندهیم، در اینصورت دچار ظلم بزرگتری می‌شویم.
انواع بیماری‌ها، ضررها و خطرها به خاطر دوری انسان از حجت‌های الهی است. ولی خداوند در دنیا یا آخرت این ضررها را جبران می‌کند.
انتظار غیر واقعی این است که خدا به جای ما کار کند، یعنی بنشینیم و دست روی دست بگذاریم و منتظر منجی باشیم. خداوند خود در سوره رعد، آیه 11می‌فرماید:"ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم" خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر آنان خود سرنوشت خود را دگرگون کنند.

  •     آیا خوب بودن مصونیت می‌آورد؟

خداوند آدم خوب را هم امتحان می‌کند." آیا گمان کردید همینکه بگویید ایمان آوردیم، امتحان نخواهید شد؟!"
گاهی اوقات اتفاقات خوبی می‌افتد که نتیجه‌اش بد است و بالعکس.
بقره 216 : "و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم" چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، در حالیکه خیر شما در آن است و چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است.

 بعد از گفتگوی گرم آقای دکتر شیری و حجة الاسلام سعیدی یک استراحت از نوع مغز راستی- به قول دکتر شیری- داشتیم.

موسیقی زنده! همینکه خواننده شروع به خواندن کرد "بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک، شاخه‌های شسته باران خورده، پاک ........"

باد شروع به وزیدن کرد و به دنبال آن باران .............

اگر نبودید جاتون خالی . . . ، چون شنیدن این اشعار آن هم با موسیقی زنده زیر باران بهاری خیلی دلپذیر بود.

پس از استراحت بارانی به سالن سرپوشیده داخل فرهنگسرا رفتیم و کلیپی از ایمان و توانگری رمضان 88 را دیدیم و دلهامون بارانی شد. به حال و هوای رمضان و شب‌های قدر رفتیم . . .
یادم اومد که چقدر زلال شده بودیم از برکت رمضان و اون شب‌های با هم دعا کردن و خدا چقدر قشنگ ما رو دور هم جمع کرده بود، چه شب‌های شیرینی بود، چه خدا خدا کردن‌هایی . . .
انگار یه چیزی تو دلم فر ریخت . . . چه زود همه اون چیزی رو که اون شبا دونه دونه جمع کرده بودم از دست دادم . . . !
انگار قدر خودمو ندونسته بودم! به قول دکتر شیری: همه شبها میتونه شب قدر باشه، باید هر کس قدر خودشو بدونه و بشناسه و ازش استفاده کنه. شب قدر عمربن سعد و حربن ریاحی یک شب بود، حر قدرشو دونست و استفاده کرد اما عمربن سعد نه.

آدم باید قدر خودشو بدونه تا بتونه معنای زندگی رو درک کنه...

بعد از اون کلیپ و برگشتن به خاطرات اون شبا ، صحبت‌های آقای دکتر شیری درباره معنای زندگی: 

دکتر شیری

انسان در جاهای مختلفی بی‌معنایی را تجربه می‌کند

1.      مرگ آدم‌ها، اگر کسی بعد از6-5 ماه نتونه تحمل کند، مداخله درمانی لازم است

2.      از دست دادن رابطه

3.      بی‌معنا شدن رابطه (روزمرگی رابطه)، دوران افت هیجان‌های رابطه

همه چیز داریم ولی به آنچه می‌خواهیم نمی‌رسیم. حسابگری‌های انسان نمی‌خورد چون حسابگری‌های دیگری هم در عالم وجود دارند.
بی معنایی: بخش‌هایی از خودت را گم می‌کنی و پیدا می‌کنی.

افسردگی و غم با هم متفاوت است.
افسردگی همه زندگی را از کار می‌اندازد و مداخله درمانی می‌خواهد و در مدت دارو درمانی باید به این فکر کرد که چرا اینطور شد. غم می‌تواند به زندگی انسان معنا دهد.
ما وامدار تصمیم‌ گیری‌های زندگی خود هستیم. به کدام بها زنده ماندن؟!، به کدام بها بیمار نماندن؟!

چه چیزهایی انسان را بی معنا می‌کند؟

* افراط و تفریط (پول، مهمانی، ورزش، ... )
به قول دکتر عشایری: فرزانگی مدیریت نشده اهریمن است.

* روزمرگی
یکی از چیزهایی که به زندگی انسان معنا می‌دهد عشق در سطوح مختلف است، اگر پشت فعالیت روزانه آگاهی نباشد دچار روزمرگی می‌شویم.
بعضی از افراد هستند که وقتی آنها را می‌بینیم حالمان خوب می‌شود.

پرانتز باز: کنار مادر آقای دکتر شیری نشسته بودم، وقتی آقای دکتر جمله بالا را گفتند مادرشون با یه لذتی گفتند :"من تو رو می‌بینم حالم خوب می‌شه"

* شادی و غم
اگر غم زیاد شده، شادی تزریق کنید. اگر شادی زیاد شده، غم تزریق کنید.

* دانش انسان را معنا دار می‌کند
هرجایی که می‌روی و علم می‌آموزی برو، روزی توست
انسان باید تعریف درستی از خودش داشته باشد.
خدمت کنیم، خلوت داشته باشیم.

* کار 

کتاب‌های معرفی شده در این جلسه

1.      پرسش‌های فلسفی

2.      فراتر از بودن  و موتسارت و باران ؛کریستین بوبن

3.      دلباختگی؛ کریستین بوبن

4.     دوربین قدیمی

فیلم معرفی شده در این جلسه

A Seriouse Man,2009


نوشته شده در شنبه 89/2/4ساعت 9:4 عصر توسط سوده کهرام نظرات ( ) | |

Design By : Pichak