سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























کانون مطالعاتی خانه توانگری

محفل صمیمی

غزل رسید به تو ، واژه ها بلند شدند
و از زلالی ِچشم تو بهره مند شدند

به سوی روح ِتو معنا گریخت چون آهو
شکارچی شدم و بیتها کمند شدند

دو گوشواره شدند و به گوش ات افتادند
به دور دست تو پیچیده ، دستبند شدند

مداد و کاغذ و میز و اتاق رقصیدند
و گرم شادی و شور و بگو بخند شدند

نخند ! قصهء تشخیص و استعاره جداست !
قسم به تو !...به خدا !... عاشقت شدند !...شدند !

معلم ِهمهء عشقها تویی ...خانم !
بگو که این همه شاگرد ِزبده چند شدند ؟!

بیا و رونق این محفل صمیمی باش
که از حضور ِتو این جمع ، سربلند شدند

و صادقانه که نه !...مادرانه ، با لبخند
بگو عزیز ! که این بیتها پسند شدند ؟!...

*********************
سایه مهربانیها بر سرتان مستدام .


نوشته شده در چهارشنبه 87/1/28ساعت 1:17 صبح توسط ریحانه تاجیکی نظرات ( ) | |

Design By : Pichak