کانون مطالعاتی خانه توانگری

 

به سوی ماه عسل لویه

magnify

من آمدم با پست جدیدی از خاطرات یکی از بهترین و متفاوت ترین سفر های عمرم :خاطرات سفر کوتاه اما بسیار پر بارم به منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس , بندر عسل لویه و خلیج آبی و بی نظیر همیشه فارس.این پست یک مقدار طولانی شد و از این بابت عذر می خوام ولی باور بفرمائید که آن همه تجربه ها و دیدنی های قشنگ رو نمیشه در کم تر از این خلاصه کرد.برای صرفه جویی در وقت و هزینه می تونید در ورد کپیش کنید و هر وقت خواستید با خیال راحت بخونید.

صحنه ی اول:پرواز به سوی عسل لویه

طبق قرار قبلی ساعت 5.45 صبح در فرودگاه با سایر اعضای تیم 25 نفره مان دیدار کردیم. این تیم شامل تعدادی از دانشجویان کارشناسی, ارشد ودکترا به همراه تعدادی از اساتید گروه شیمی و صنایع بودند.سفر از طرف جهاد دانشگاهی واحد الزهرا  برگزارمی شد.

با اعلام بلند گوهای فرودگاه به سوی گیت حرکت کردیم بعد از کمی تعلل سوار هواپیما شدیم.ومن در طول 1.5 ساعتی که برفراز آسمان پرواز می کردیم نتوانستم لحظه ای چشم از آن صحنه های بدیع و باور نکردنی بردارم.خانه های بزرگ و خیابان های شلوغ و پر از ماشین , بعد از چند دقیقه به اشیائ بسیار کوچکی تبدیل شدند که تشخیصشان دشوار می نمود و بعد طبیعت وحشی و عبور از فراز کوه ها که دقیقا مثل همان چروک هایی بودند که در نقشه های هوا شناسی هستند و رود خانه های مار پیچ و طویل وهمچنان آثارقرن ها تمدن بشری بر چهره ی خاکی و ساده ی زمین....و اسمان آبی که با یک خط سفید و ممتد از کویر جدا میشد.

غرق در افکار خودم بودم که ناگهان صدای خلبان را شنیدم که اعلام کرد ما هم اکنون در حال پرواز بر فراز خلیج فارس هستیم.با شو قی عجیب به بیرون نگاه کردم و چشمانم بر آنچه در برابرم بود خیره ماند. یک هارمونی وطیفی عجیب از زیباترین آبی های دنیا که تا بی نهایت ادامه داشت :آبی آسمان و آبی خلیج همیشه فارس

کمی بعد هواپیما در فرودگاه عسلویه به زمین نشست وبازدیدمان از عروس منطقه اقتصادی جنوب کشور شروع شد.؛

صحنه ی دوم: اینجا بوشهر,بندر عسلویه

هنوز پایمان را از در فرودگاه بیرون نگذاشته بودیم که احساس کردیم وارد یک حمام ِ آب جوش البته در ابعاد خیلی بزرگ شده ایم. در همان فاصله ی کوتاه بین فرودگاه و اتوبوس همه ی انچه که در مورد آب و هوای مخوف عسل لویه شنیده بودم در برابرم مجسم شد و فهمیدم که چرا به یک کارگر ساده ی آنجا700 هزار تومان حقوق می دهند واین که چرا اصولا عده ی کمی از مهندسان حاضر می شوند برای کار به آنجا بروند.سوار اتوبوس شدیم و قرار بر این شد که بدلیل وسعت زیاد منطقه و همچنین بدی آب و هوا ما در اتوبوس زیر کولر بنشینیم و مهندسین پروژه های متفاوت در حین عبور ما از فاز های مختلف توضیحات مربوطه را بدهند.

قبل از آن به سالن کنفرانس شرکت پتروشیمی پارس رفتیم و توضیحاتی کلی راجع به صنایع پتروشیمی و طرح های در دست اجرا داده شد و بعد برای بازدید به داخل منطقه رفتیم.

صحنه ی سوم:بازدید از مجتمع های پتروشیمی عسلویه

وارد منطقه شدیم...     

.تاسیسات بسیار عظیم و حجم وسیعی از لوله های به هم پیچیده و مشعل های گاز در حال سوختن, سوله های بزرگ و هر آنچه در میان آن محوطه ی وسیع زیر تابش شدید آفتاب و آن شرایط سخت به چشم می آمد غرور آفرین و غیر قابل وصف بود.

منطقه ویژه اقتصادی پارس از سال 1377 تاسیس شده است و هدف از احداث آن استفاده از حوزه گازی پارس جنوبی واقع در .خلیج فارس است.این میدان گازی یکی از بزرگترین میادین گازی جهان است که با 14 تریلیون متر مکعب گاز طبیعی و بیش از 18 میلیارد بشکه میعانات گازی9 درصد کل ذخایر گازی جهان و(48 )درصد ذخایر گازی کشور است.این میدان در خلیج فارس و بر روی مرز مشترک ایران و قطر قرار دارد که 6000 کیلومتر آن متعلق به قطر و 3700 متعلق به ایران است.و جالب این است که قطری ها 10 سال پیش از ما شروع به کار روی این میدان کرده اند.البته لازم به ذکر است که بدلیل جمعیت بسیار کم قطر در مقایسه با ما(500.000)نفرآن ها لایه ی اول محصولات استحصال شده رو می سوزانند اما ما بدلیل احتیاج بیشتر ازا ین لایه نیز استفاده می کنیم که همین امر باعث عقب ماندن مااز ان ها در استحصال مواد شده است.

در طول زمانی که ما در حال عبور از فاز های مختلف منطقه بودیم یک نکته توجه همه ی ما را به خود جلب می کرد و آن هم پیشرفت بسیار سریع در طی این چند سالی که از تاسیس منطقه پارس می گذرد بود.برخی از اساتیدی که همراه ما بودند اظهار تعجب می کردند که تا دوسال پیش همه ی این منطقه یک بیابان برهوت بود که در آن تازه شروع به عملیات ساخت و تاسیسات کرده بودند و ولی اکنون همان منطقه ی خشک و دور افتاده به همت جوانان همین مرز و بوم به یک پروژه ی بسیار عظیم تبدیل شده و ما شاهد جاده ها و خطوط سیم کشی برق و درخت کاری و برخی امکانات رفاهی دیگر بودیم که واقعا هم باعث غرور و افتخار می شود.

البته همان طور که مهندسان طرح توضیح می دادند تا حدی از کار طرح فاز ها را مهندسان غیر ایرانی انجام داده اند و تمام فناوری این پروژه مخصوص ایرانی ها نیست. نکته ی جالب دیگری که ذهنم را مشغول کرد این بود که اکثر محصولات این فاز ها برای صدور به سایر کشور ها تولید میشوندو درصد کمی از آن ها مصرف داخلی میشوند؟؟!!البته در پاسخ گفتند که از ابتدا هم هدف این طرح ها تولید برای صادر کردن بوده است!!!؛

در کل برنامه ریزی اجرای عملیات 24 فاز در منطقه پیش بینی شده که در هرفاز 28 میلیون متر مکعب گاز و 40 هزار بشکه میعانات در هر روزتولید میشود از این 24 فاز ,4 فاز به مرحله بهره برداری رسیده اند.هر یک از این فاز ها شامل طرح های متفاوتی هستند که به تولید مواد پتروشیمیایی متفاوتی مثل متانول, اتان, اوره ,پلی اتیلن و...میشونداین طرح ها توسط شرکت های خصوصی مانند پترو شیمی زاگرس, برزویه, جم ,مبین و ...اجرا میشوند

درمیان را ه یکی از مهندسان در مورد بزرگترین پروژه تولید اتانول در جهان که توسط . شرکت جم در عسلویه اجرا میشود صحبت می کردندو این که اگر یک سال این پروژه بصورت کامل و صد درصد کار کند تمام هزینه های ساختش را جبران می کند اما متاسفانه بدلیل مشکلاتی که بین مدیریت ونمیدانم چه به وجود آمده طرح هنوز شروع به کار نکرده.واقعا جای بسی تاسف دارد که وقتی جوان ها و حتی سالخورده های مملکت مااعم از مهندس و متخصص و کارگر در اون شرایط سخت که عرب نی نمیندازه میرن و با پشتکار بی نظیر و به کار گیری نبوغ ایرانیشون همچین پروژه عظیمی رو احداث می کنند بعد یک سری آدم خود خواه و خائن با کار شکنی هاو زیر آبی رفتن هاشون همه چیز رو خراب میکنند....بگذریم ...از این جور کش مکش ها در کشور ماآن قدر زیاد است که دیگر برای همه عادی شده.

بازدید ما از منطقه تموم شد اما آخرش هم کسی به این سوال ما جواب نداد که چرا ما توی ایران پالایشگاه بنزین نداریم و وارد می کنیم در حالی که خیلی راحت می تونیم تکنولوژیش رو بومی کنیم وبا یک برنامه ریزی خوب از این همه هزینه های چندین برابربکاهیم!!!؛ در حالی که آب های نیلگون خلیج فارس در برابر چشمان ما جلوه فروشی می کرد؛از منطقه خارج شدیم و به سوی ساحل حرکت کردیم.

صحنه ی چهارم:و اینک خلیج فارس

بعد از صرف ناهارمفصل در رستوران ساحلی و اقامه ی نماز آن هم از نوع شکستش مشتاقانه به سوی ساحل حرکت که نه تقریبا دویدیم.از این جا به بعدش رو واقعا شرمنده همتونم اصلا قابل توصیف نیست.خلیج فارس با همه ی دریا های دیگر فرق دارد و فقط می تونم بگم خلیج فارس ,خلیج فارس است.؛

متاسفانه ساحل آن جا خیلی خاص بود و دور دریا را سنگ چین کرده بودن که کسی خدای نکرده آن تو نرود.در ضمن خبری از شن و ماسه هم نبود که لا اقل حواسمان را با قلعه ساختن پرت کنیم که دلمان آب تنی نخواهد. نا چارن روی همان سنگ های داغ نشستیم و البته مراقب بودیم که خر چنگی ,ماری,میگویی..... توی لباسمان نرود.

البته یکی از بچه های شجاعمان به هر بد بختی خودش را به آب رساند و چند تکه مرجان حاوی خرچنگ و ستاره دریایی و سایر موجودات عجیب غریب با خودش آورد.

بعد هم به زور ما برای گرفتن عکس و جمع بندی بازدید از ساحل جدا کردند در حالی که واقعا از آن دریای آبی بی نظیر با آن صدای آرامش بخش امواج کوبنده اش نمیشد دل کند؛

صحنه ی پنجم:بازگشت به سوی تهران با دیدی متفاوت

 

در راه بازگشت همان طور که از پنجره به خلیج فارس وکویر های خشک زیر پایم نگاه می کردم همه ی آنچه که دیده بودم مثل پرده ی پانوراما از جلوی چشمان می گذشت ومن هرچه بیشتربه کشورم ,ایران و انسان های گمنامی که بهترین سال های عمر خود را به پای آزادی و آزادگی خودو وطنشان می ریزند و آن همه ذخایر عظیم خدادادی و این همه پتانسیل فوق العاده ی جوانان کشورمون می اندیشیدم.بار مسئولیت فوق العاده ای رو بر دوشم حس می کردم.بار انسان بودن,متعهد بودن و نیز آزادگی و رها شدن از همه ی انچه پرداختن برخی به آنان سبب عقب ماندگی فکری و فرهنگی و تمدنی ما ایرانی ها و بالاتر از آن انسان ها شده

و در پایان تشکر می کنم از همه ی آنانی که قلبشان برای و طنشان ونیز هویتشان می تپد و برای شناساندن ایران این مرز پر گهر به جوانان از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند..

....................

پ.ن:اون ستاره دریایی هنوز زندس و داره توی محیط شبیه سازی شده خلیج فارس(آب نمک) به زندگیش ادامه می ده راستی اسمش رو هم گذاشتیم سارا!!!؛


نوشته شده در دوشنبه 87/3/6ساعت 2:47 عصر توسط فهیمه محجوب نظرات ( ) | |

Design By : Pichak