سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























کانون مطالعاتی خانه توانگری

گفتگوهای نوشتاری :
فرایند نوشتن با دست راست و چپ: این فن به همه کمک میکند تا کودک درون خود را تجربه کنند و به سطوح ژرفتری از احساسها و خاطره ها برسند. کودک خردسالی را مجسم کنید که تازه دارد می آموزد بر روی کاغذ خط بکشد و میکوشد که مداد را در دستش نگاه دارد. بسیاری از افراد بالغ و تحصیلکرده وقتی نوشتن با دست آموزش نیافته شان را آغاز میکنند املا و دستور زبان آنها نیز شبیه کودکی خردسال میشود، چرا که در این هنگام با آن بخش از مغز و روان تماس پیدا میکنیم که کودک در آن سکنا دارد.

دست دیگر"عقب مانده "میتواند ما را به سوی کودک درون خویش هدایت کند. نوشتن با دستی که بر آن تسلط نداریم مستقیما به کنش های مغز راست دسترسی پیدا میکند. این پدیدار هم در باره راست دستها و نیز در باره چپ دستها صادق است. این دست بسیار مستقیم تر احساسها را بیان و عیان میکند. مشکل کنونی ما این است که بخش عاطفی مغز در قسمت درونیتر مغز اغلب از هشیاری آگاهانه ما مخفی میماند. کودک درون که بخش عاطفی درون است برای حفظ بقا به درون گنجه میرود و در آن بسته میشود. اگر چه شفا زمانی رخ میدهد که در را میگشاییم و از کودک درون میخواهیم که بیرون بیاید و جزئی از زندگی ما شود و این امر برای چنین موجود شکننده ای فقط در فضایی ایمن و سرشار از حرمت و حمایت میتواند پیش بیاید.

یکی از فنون، گفتکو با هر دو دست است. در این گفتگوها با دستی که بر آن تسلط دارید سوالهایتان را میپرسید کودک درون شما از طریق دستی که بر آن تسلط ندارید پاسخ خواهد گفت. با لحن خود ساده مستقیم و لبریز از احساس.گفتگویی زنده میان دست راست و چپ: میان والد درون نکوهشگر و یک کودک درون بسیار جسور.دست مسلط از جانب بخش بالغ وجود سخن میگوید و بیانگر ندای والد گونه است. در این گفتگوها املا و دستور زبان حائز اهمیت نیست. تنها چیزی که به حساب می آید"احساس"است. پس بکوشید به دقت به آنچه کودک درون میگوید گوش دهید و از صدای آهسته گرانقدرش سر خوش شوید .شاید از آنچه برای گفتن به شما دارد به شگفت آیید. چنانچه نسبت به طرز نوشتن کودک درونتان واکنشی انتقاد آمیز دارید، به خاطر آورید که این واکنش از جانب بخش" والد گونه" نکوهشگر وجودتان است و این امکان را فراهم میاورد تا بدانید که با کودک درونتان چگونه رفتار کرده اید. اکنون اجازه بدهید که کودک درون به نوشتن ادامه دهد و او را ارج نهید. 

بازی و خلاقیت:
بچه ها از طریق بازی می آموزند، از طریق بازی کشف میکنند و به حد و مرزهایشان پی میبرند. لزومی ندارد کسی لذت بازی خلاق را به کودکان بیاموزد. بازی خلاق یکی از تواناییهای ذاتی انسان است.

حال آنکه جامعه به کودکان یاد میدهد از خلاق بودن دست بکشند، معقول و اهل عمل شوند. اگر بخواهیم به طور کامل کودک درون را باز یابیم باید بگذاریم که این خلاقیت ذاتی عیان شود. این جنبه خلاق را کودک جادویی یا کودک سحرآمیز میخوانند.

در قسمتهای بعد بازیهای خلاقی را مشاهده میکنید که برای نمایان ساختن این کودک هنرمند وجد آمیز درون که سرشار از شگفتی و کنجکاوی و شادمانی است طراحی شده اند. اوقاتی که به بازی و مجسمه سازی و نقاشی با مداد گچی خواهید پرداخت بخش بالغ وجودتان را کنار خواهید گذاشت.مدت زمانی را نیز باید برای رقص و حرکات خود انگیخته و اجرای نمایشهای کودک درونتان صرف کنید. اوقاتی را نیز به اکتشاف جهان اسرار آمیز رویاهایتان اختصاص دهید در این مقطع شاید والد نکوهشگر درونتان سر بر آورد و بگوید:"تو نمیتوانی نقاشی کنی طراحی بلد نیستی و در هر صورت نمیخواهم اینجا را شلوغ کنی." اگر این امر رخ داد فقط نظاره اش کنید اما نگذارید شما را از ادامه کارتان باز دارد و ایمانتان را محکمتر کنید.

مهم ترین چیز این است که فعالیتهای وجد آمیز و خلاق، قلمرو طبیعی کودک درون است. این میراث حق طبیعی شماست .میراث خود را باز یابید. آنچه را که جوزف کمپبل "وجد زنده بودن"خوانده است شخصا تجربه کنید.

لوازم مورد نیاز:
یک دسته کاغذ سفید،یک دسته کاغذ کاهی،ماژیکهای رنگی،مداد شمعی یا مداد رنگی،گل مجسمه سازی یا خمیر بازی،قیچی ،تقویم یا سررسید نامه شخصی،مجلات عکس دار،چسب،دستکش نایلونی تا بتوانید انگشت خود را در جوهر فرو ببرید و نقاشی کنید. پاکتهای کاهی تا از آنها نقاب یا ماسک درست کنید. نی و یک ظرف کوچک کف صابون برای حباب بازی، نوار موسیقی و پخش صوت، نوار خالی و ضبط صوت،و یک دفتر چون شاید بخواهید تمرینها را در یکجا نگاهداری کنید.

خواه در گروهی حمایتگر به تمرینها بپردازید خواه به تنهایی احساس ایمنی امری اساسی است. ایجاد آشیانه ای امن برای کودک درون، یعنی تدارک فضایی ایمن برای دعوت از او.در طی فرایند شفای کودک درونتان محرمانه نگه داشتن این کار- به ویژه زمانی که به شناخت کودک آسیب پذیردرونتان سرگرمید – اهمیت فراوان دارد. منظور این نیست که نمیتوانید بخشهای معینی از کارتان را با دیگران در میان بگذارید .مراد این است که این افراد را با دقت- و بسیار محتاطانه و مسئولانه –انتخاب کنید.کسانی که نسبت به خودتان و فرایند شفایتان بسیار حمایتگرند. اگر کودک آسیب پذیر درونتان در کنار همسر یا یکی از بهترین دوستهایتان احساس ایمنی میکند شاید در میان گذاشتن با او کار درستی باشد. اگر نمیدانید احساسها و اندیشه هایتان را با چه کسی در میان بگذارید از کودک درونتان بپرسید از طریق نگارش با هر دو دست. کودک درونتان با دقتی حیرت انگیز به شما پاسخ خواهد داد.

نزد کسانی که نسبت به شما آکنده از داوری اند و میکوشند احساسها ، اندیشه ها یا رفتارتان را کنترل کنند حرف دلتان را نزنید. اگر کودک درون را در معرض این گونه انرژی قرار دهید قطعا به پیشواز تخریب و آزار کودک درونتان رفته اید. بالغانی که با کودک درون خودشان در تماس نبوده اند نمیتوانند این گونه شفا را در یابند.

کودک درون در دل آدمی خانه دارد. وقتی دلمان را به روی کودک درونمان میگشاییم قلب خود را به روی همه باز میکنیم و بدین گونه است که منشاء اقتدار راستین خویش - عشق- را می یابیم. 


نوشته شده در پنج شنبه 87/3/23ساعت 9:0 صبح توسط سمیرا موسوی نظرات ( ) | |

Design By : Pichak