سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























کانون مطالعاتی خانه توانگری

  فاطمه و کهن الگوی مادر

فاطمه برای محمد شاید بازآفرینی تازه‌ای از کهن الگوی مادر بود. محمد از قبیله‌ی «امیین» بود. «امی» هم صرفا به معنای بی‌سواد نیست. به ویژه در آن روزگار و در آن جغرفیا، امی کسی را می‌گفتند که منسوب به مادر باشد، مثل عیسی مسیح. ‌قبیله‌ی محمد هم نسب از هاجر داشتند و بیشتر منسوب به هاجر بودند تا به‌ابراهیم. هاجر کنیزی تبعید شده‌ بود از قبیله‌ی ابراهیم. در سنت پیشینیان این بود که فرزند کنیز از پدر میراث نمی‌برد. همین بود که نسل اسماعیل را گاه «هاجریان» و بیشتر «امیین» می‌خواندند .

محمد یتیم بودن را تجربه کرده بود، هنوز تولد نیافته بود که پدرش عبدالله مرده بود. در کودکی هم مادر خویش را از دست داده بود. در آن هنگام وقتی آمنه را به خاک سپرده بودند محمد شش ساله بوده. نوشته‌اند وقتی همگان از گور آمنه دور شده بودند تا به خانه‌های خود بروند، محمد خود را بر گور آمنه انداخته بوده و به تلخی گریسته بود .
بعدها محمد رسول پدر چهار دختر می‌شود که فاطمه کوچکترینِ آن‌ها بود. فاطمه یعنی بریده شده یا برگرفته شده از شیرمادر، کسی را که زود هنگام از شیر می‌گرفتند فاطمه می‌گفتند. چندان دور نمی‌نماید که خدیجه به‌آخر خط رسیده بوده و شاید دیگر آن شور وشوقِ مادران جوان را نداشت .
شاید به همین جهت، این دختر از همان دورانِ کودکی بیشتر با پدر همراه بود. پدر هم که او را همراه و رفیق خود می‌دید دلبستگی بسیار به او پیدا کرده بود .
همراهی‌ِ فاطمه با پدرش از هنگامی نقش زنده‌تری پیدا کرد که محمد مبعوث به رسالت شده بود. آن هنگام شاید فاطمه حدود پنج یا شش سال بیشتر نداشت و تا سن هفده هیجده سالگی که در مدینه با علی ازداواج کند هنوز فاصله‌ی زیادی بود. این را هم بگویم که مطابق برخی نشانه‌ها و اسناد تاریخی قدیمی تر، فاطمه در هنگام فوت شدن شاید حدود 28 تا30 سال داشته است[1]. هرچه بود فاطمه دوران سختِ مکه را در کنار پدر تجربه کرده بود. دورانی که مشرکین قریش مدام به اذیت و آزار محمد می‌پرداختند .
این صحنه‌را تاریخ هم به‌یاد دارد که روزی در ایام قبل از هجرت، محمد در کنار کعبه به نماز بود وقتی سر از سجده برداشت یکی از مردان شرور قریش شکمبه‌ی شتری را به سر محمد کشید تا او را مضحکه‌ی عام کرده باشد. در همان هنگام دست‌های کوچک فاطمه بود که شکمبه از سر پدر بیرون کشیده بود و با همان دستان کوچک و لاغر چهره و صورت پدر از آلوده‌گی سترده بود، وشاید باچشمانی سرشار از مهر پدر را دلداری داده بود. آن هنگام شاید فاطمه هفت یا هشت سال بیشتر نداشت .
شاید حالا که دست‌های کوچک فاطمه چهره‌ی پدر را نوازش می‌داد و به‌مهر نگاهش می‌کرد، محمد به یاد دوران کودکی می‌افتاد و غروب مهر مادرانه‌ای را به‌یاد می‌آورد که با دست‌ها و نگاه فاطمه از نو طلوع می‌کند. هنوز هم باید چیزهای زیادی دست به دست هم داده باشد تا محمد فاطمه را (ام ابیها) بخواند .
فاطمه با آنکه همیشه همراه پدر بود، و برای پدرِ خویش مادری می‌کرد، اما انگار کار چندانی به اندیشه‌ها و درست و نادرستِ رسالت پدر نداشت. محمد برای فاطمه، کودکی یتیم بود که نیاز به مهر و مراقبت داشت. اگرچه فاطمه خود کودک بود اما شرایط به‌گونه‌ای رقم می‌خورد که او مهر مادرانه‌ی خویش را نسبت به پدر آشکار کند. مهر ورزیدن را که در ترازوی اندیشه‌ی دینی نمی توان سنجید. شاید هنوز آن‌گونه که باید کسی سهم فاطمه را در سرشار شدن محمد در نیافته باشد. وشاید هنوز بسیاری از مردمان ندانند که فاطمه هم برای محمد، چندان نماد دینی و اعتقادی نبود، یعنی آن گونه نبود که تنها به سبب ایمانش برای محمد عزیز باشد بلکه بازآفرینی تازه‌ای از هاجر بود. و محمد بی‌ هیچ قید و شرطی فاطمه را دوست داشت. همان گونه که کودکی مادرش را دوست دارد .
محمد از قبیله‌ی «امیین» بود. «امی» هم صرفا به معنای بی‌سواد نیست. به ویژه در آن روزگار و در آن جغرفیا، امی کسی را می‌گفتند که منسوب به مادر باشد، مثل عیسی مسیح. ‌قبیله‌ی محمد هم نسب از هاجر داشتند و بیشتر منسوب به هاجر بودند تا به‌ابراهیم. هاجر کنیزی تبعید شده‌ بود از قبیله‌ی ابراهیم. در سنت پیشینیان این بود که فرزند کنیز از پدر میراث نمی‌برد. همین بود که نسل اسماعیل را گاه «هاجریان» و بیشتر «امیین» می‌خواندند. همه‌ی نام‌ها و نمادهایی که در کعبه و پیرامون آن است حکایت از نقش کهن‌الگوی مادر در میان امیین دارد. این‌ها ‌را قبلا در کتاب «مریم مادر کلمه» نوشته ام[2 ].
این کهن‌الگوی مادر، که در چهره‌ی فاطمه برای محمد باز آفرینی شد، تاثیر عمیقش را در کردار و رفتار محمد نیز نشان می‌داد. وقتی محمد و یارانش پس از سال ها تبعید و دوری از مکه، توانستند دو باره به خانه‌های خود باز گردند، قریش و آن جماعتی که بی مهری های فراوران به محمد و مسلمانان روا داشته بودند، ترس جان داشتند و بیم انتقام، که این انگار در غریز? هر پیروزمندو ظفر یافته ای هست که به‌هنگام پیروزی انتقام روزهای سخت را باز ستاند .
نوشته‌اندهنگامی‌که مسلمان به‌همراهی رسول پیروزمندانه وارد مکه شدند وآنجا را فتح کردند ناگهان این شعار از حنجره فاتحان برآمده بود که الیوم یوم‌الملحمه، منظورشان کشتار از مشرکین قریش واهالی مکه بود. فریاد مرگ بر این مرگ برآن، فضای مکه را پر کرده بود. بهانه برای کشتار هم داشتند. چرا که اینان حرم راآلوده بودند، متولیان اصنام بودند، وبسا ستم‌ها که پیش ازاین به مسلمانان رواداشته بودند .
دراین میانه محمد که پیشاپیش مسلمانان برشتر خود سواربود دست‌هارا بالا آورده بود تا همگان سکوت کنند آنگاه به سوی جمعیت این‌گونه فریادکردبودکه :
الیوم یوم‌المرحمه .
انگارمسمانان فاتح که فریاد کشتار سرداده بودند، بعد از این همه سال‌ها که با محمد بودند هنوز او را نشناخته بودند. پس، از این قوم که امروز داعیه‌دار امانت اویند چه انتظار؟ این هم از شگفتی‌های مردمان خداپرست است که برای وفاداری به خداوند خود چندان آمادگی دارند که آفریده‌های او را به نام او از دم تیغ بگذرانند. فراموش کرده بودند که درحرم هستند، و از یاد برده بودند که در این حرم روح مادرانه‌ای حضوردارد که همه فرزندان خود را دوست دارد. شاید هم خیالات خودرا به خدایی گرفته بودند .

تا کنون ‌روایت‌ها در باره‌ی محمد، بیشتر از نگاه و زبان مردانی بوده و هست که شاید دغدغه‌های روح ماردانه را در خود محو کرده باشند مردانی که حتی دختران خویش را شاید از یاد برده‌اند. دختران ما هم انگار هنوز نمی‌دانند که تجلی روح مادرانه چندان ربطی به ازدواج کردن و بچه‌دار شدن ندارد .

*************
پی نوشت ها
[1]
در باره تولد حضرت فاطمه اختلاف نظر هست. در روایات قدیم تر که بیشتر منسوب به اهل سنت است فاطمه در سال پنجم پیش از بعثت زاده شده است، اما در روایتی که مجلسی در بحارالانوار آورده این تاریخ پنج سال بعد از بعثت ذکر شده است.


نوشته شده در دوشنبه 87/7/15ساعت 2:57 عصر توسط ریحانه تاجیکی نظرات ( ) | |

مفاهیم بنیادین در رفتارشناسی جنسی

 

مهمترین مفاهیمی که در بررسی رفتار جنسی قابل بحث و بررسی است، شامل موارد ذیل می‌شود:

 

الف ـ جنسیت یا تمایل جنسی

این مفهوم به دو معنی به کار می‌رود؛ اولین معنی آن فعالیت شهوانی است که به لذت یا تولید مثل منجر شود و دومین معنای آن مفهوم زیست‌شناسی جنسی را دربر می‌گیرد. وجود کروموزم‌های زنانه، تخمدان‌ها و مهبل برای تعیین جنسیت زن، اهمیت زیادی دارد؛ اگرچه برخورداری از احساس زنانه برای زن بودن اهمیت بیشتری دارد. همان‌گونه که وجود کروموزم‌های مردانه و آلت جنسی مردانه و بیضه‌ها برای تشخیص جنسیت مرد ضروری است؛ اما وجود این ویژگی‌ها به طور ضروری احساس مرد بودن را نشان نمی‌دهند (Lindzy & Thompson, 1988: 417). داشتن ویژگی‌های روانی مردانه، احساس مردانگی را روشن می‌سازد و به تمایز احساس مردانه و زنانه منجر می‌شود.

 

ب ـ هویت جنسی

مفهوم فوق، بیان کننده‌ی آن است که فرد خود را مذکر یا مؤنث بشناسد. هویت جنسی بر اساس زیست‌شناسی افراد بنا می‌شود و به تجربه‌های اجتماعی فرد بستگی دارد و برای این‌که ثبات و دوام یابد، به گذشت زمان نیاز دارد (همان).

هر کودکی تا سن 3-2 سالگی، تقریباً با قاطعیت می‌تواند بگوید: «من یک پسرم» یا «من یک دخترم.» به عقیده‌ی رابرت استولر، هویت جنسی به طور ضمنی به جنبه‌های روانی مردانگی و زنانگی اشاره دارد و مفهوم جنس، جنبه‌ی اجتماعی و جنسیت، بُعد زیست‌شناختی هویت جنسی را نشان می‌دهد. غالباً بین این دو مفهوم هماهنگی وجود دارد؛ یعنی مردها مردانه و زن‌ها زنانه رفتار می‌کنند؛ اما گاهی ممکن است، بین جنس و جنسیت به صورت متضاد یا متعارض نیز رشد کنند (کاپلان، 1368: ص80).

در زمینه‌ی عوامل تشکیل دهنده‌ی هویت جنسی، علاوه بر جنبه‌های زیست‌شناختی و ژنتیکی، می‌توان به نگرش‌های والدین و گرایش‌های فرهنگی نیز اشاره کرد؛ به عبارت دیگر، آموزش‌های خانوادگی و اجتماعی علاوه بر جنبه‌های زیست‌شناختی و ژنتیکی، هویت جنسی شخص را پی‌می‌ریزد.

 

ج ـ نقش جنسی

«نقش جنسی» نوعی انتظار فرهنگی است که چگونگی ارتباط مردان و زنان را با یکدیگر تعیین نموده و هم‌چنین فعالیت افراد را بر اساس ارزش‌ها و علاقه آن‌ها مشخص می‌کند (Lindzy & Thompson, 1988: 418).

نقش جنسی با هویت جنسی ارتباط دارد. عامل عمده در کسب نقش مناسب جنسی، یادگیری‌های فرد است. گاهی نقش جنسی با هویت جنسی تضاد دارد. ممکن است شخصی با یک فرد هم‌جنس همانندسازی کند؛ اما با این وجود، لباس، آرایش مو، یا سایر ویژگی‌های غیر هم‌جنس را برگزیند. حتی ممکن است شخصی با جنس مخالف خود همانندسازی نموده و به اقتضای موقعیت، ویژگی‌های رفتاری فرد هم‌جنس را برگزیند.

نقش جنسی را جان مانی چنین تعریف می‌کند: به هر آن‌چه فرد برای شناساندن خود به عنوان یک پسر یا مرد یا یک دختر یا زن انجام می‌دهد و انتظارات اجتماعی را برآورده می‌سازد، نقش جنسی گفته می‌شود. نقش جنسی، به تدریج از طریق تجاربی که شخص در تعامل با محیط به دست می‌آورد و با این وجود، از طریق دستورها و تلقین‌های آشکار، شکل می‌گیرد (کاپلان، 1368: ص14).

 

آموزش و تربیت جنسی

 

الف- ضرورت ابتنای رفتار جنسی بر تربیت جنسی

آموزش و تربیت جنسی در مراحل مختلف رشد انسان، به منظور پیشگیری از بروز انحرافات جنسی و اخلاقی ضروری است. در اهمیت تربیت جنسی کافی است گفته شود که پایه و اساس بسیاری از انحرافات بعدی تا پایان دوران جوانی، بر آموزش و پرورش جنسی استوار است. بر اساس دیدگاه‌های آسیب‌شناسان جرم و جنایت، بخش زیادی از جرایم که تا سنین بیست و نه سالگی انجام می‌شود یا جنسی است یا دارای رنگ و هوای جنسی؛ مثل برخی موارد سرقت که جوانان برای تأمین خواسته‌های جنسی بدان دست می‌زنند (رک. کی‌نیا، 1362: مقدمه).

به دلیل اهمیت تربیت جنسی، دستورالعمل‌های دینی بسیاری در مراقبت از کودکان و نوجوانان، به جهت پیشگیری از لغزش‌ها و صیانت آنان از خطرات و عوارض ناشی از تمایلات جنسی ارائه شده است که می‌توان به برخی از آن‌ها اشاره کرد:

سفارش به تقویت مبانی مذهبی و اخلاقی، آموزش راه و رسم صیانت از خود و دفاع از شرافت انسانی خویش، رعایت ضوابط در معاشرت‌ها، ایجاد شرایط مناسب در خواب و استراحت، تفکیک بستر فرزندان، مراقبت در دفع و تخلیه‌ی کودک، مراعات لازم در نحوه‌ی پوشش، آموزش مقدمات لازم برای ورود به دنیای بلوغ و نوجوانی، آشنایی با تغییرات جسمانی و روانی دوره بلوغ، توجه دادن به خطرها و عوارض آسیب‌زا، کنترل غیرمستقیم در عرصه‌ی حالات، مواضع و آمد و شدها، آموزش تکالیف شرعی و سعی در واداشتن به انجام وظیفه‌ی دینی بر اساس شناخت و باور.

والدین به این نکته باید توجه داشته باشند که فرزندان از ادراک و فهم لازم در زمینه‌های مختلف متناسب با سن خویش برخوردارند؛ بنابراین لازم است مراقب روابط خود با همسر خویش بوده و چه بسا شوخی‌ها، کنایات، اشارات و مطایباتی که والدین در حضور فرزندان با یکدیگر دارند، در شکل‌گیری رفتارهای نامناسب در آن‌ها مؤثر باشد. کودکان و نوجوانان در زمینه روابط جنسی و مقدمات آن، کنجکاوی زیادی از خود نشان می‌دهند. آن‌ها در نحوه‌ی روابط والدین، کیفیت پوشش آن‌ها و ... دقت کرده و می‌خواهند از آن آگاه شوند. دختران و پسران در دوره کودکی و حدود 7-6 سالگی و نوجوانان در حدود 14-13 سالگی از نقش خود به عنوان مادر و پدر اطلاع دارند؛ اگرچه از چگونگی نقش خود آگاهی ندارند و در برخی موارد نوعی تقلید و همانندسازی از زندگی یک زن و شوهر را نشان می‌دهند که مبیّن اهمیت آموزش و تربیت جنسی است. لازم است پدران و مادران، فرزندان را در مورد مسایل جنسی به صورت تدریجی از حسن و قبح، منع و جوازها آگاه نمایند.

 

ب- حدود و ثغور آموزش و تربیت جنسی

تربیت جنسی در دوره کودکی و نوجوانی، آمادگی لازم را برای آموزش‌های جنسی پیش از ازدواج فراهم می‌سازد. این نکته حائز اهمیت است که کیفیت آموزش و تربیت جنسی بر حسب مراحل سه‌گانه (پیش از ازدواج، حین ازدواج و پس از ازدواج) متغیر و متفاوت است.  

بر اساس گزارش «الدرمن» رئیس انجمن دفاع از کودکان، از هر بیست نوجوان آمریکایی، ده نفر از لحاظ جنسی فعال هستند و چهار نفر از وسایل ضدبارداری استفاده می‌کنند؛ دو نفر حامله می‌شوند و یک نفر متولد می‌شود. در مطالعه‌ای که «جان هاپکینز» انجام داد، دریافت که یک نفر از هر 5 نفر پانزده ساله‌ها و یک نفر از هر 3 نفر شانزده ساله‌ها و 43 درصد از هفده ساله‌ها، از لحاظ جنسی فعال هستند. «لوئیس هریس پل» دریافت که 57 درصد از هفده ساله‌ها، 46 درصد از شانزده ساله‌ها و 29 درصد از پانزده ساله‌ها، از لحاظ جنسی فعال هستند و هشتاد درصد از دخترانی که وارد دانشگاه می‌شوند، حداقل یکبار رابطه جنسی داشته‌اند (Shahid Athar, 1990: 7).

با توجه به پژوهش‌های فوق، اهمیت تربیت جنسی پیش از ازدواج آشکار می‌شود؛ اگرچه این تحقیقات در امریکا صورت گرفته است، اما احتمال بروز چنین مسایلی در کشورهای دیگر از جمله ایران نیز وجود دارد؛ بنابراین لازم است ضمن تدارک آموزش‌های لازم و ضروری برای جوانان و نوجوانان، حفظ حریم‌ها و تناسب آموزش‌های مذکور را با سنین افراد در نظر داشت. یک دوره آموزش مسایل جنسی می‌تواند دربرگیرنده‌ی موضوعاتی از قبیل عناوین ذیل باشد:

1-                 آموزش جنسی پیش از ازدواج

1-1-           رشد و تحول جنسی

1-1-1- الگوی زمانی مربوط به نوجوانی

2-1-1- تغییرات فیزیکی در نوجوانی

3-1-1- نیاز به زندگی خانوادگی

2-1- فیزیولوژی سیستم تولید مثل

1-2-1- اندام‌ها، قاعدگی، اختلالات جنسی برای دختران

2-2-1- اندام‌ها، احتلام، انحرافات جنسی برای پسران

3-1- مفاهیم مربوط به رشد جنین و تولد

4-1- بیماری‌های آمیزشی انتقالی (سرایت کننده و واگیردار)

5-1- جنبه‌های ذهنی، هیجانی و اجتماعی نوجوانان و جوانان

6-1- جنبه‌های اخلاقی، مذهبی و اجتماعی جوانان و میانسالان

2-                 آموزش جنسی حین ازدواج

3-                 آموزش جنسی پس از ازدواج

 

ج- تربیت جنسی پیش از ازدواج

والدیـن و مربیـان آموزشـی، هم‌چنیـن رسـانه‌های گـروهی، عهده‌دار تربیـت و آموزش‌های ضروری جنسی جوانان و نوجوانان‌اند. متولیان تربیتی جامعه باید با تمهیدات آموزشی و تربیتی لازم و پاسخ‌گویی‌های مناسب، از پیش‌رسی بلوغ جنسی قبل از بلوغ فکری جوانان جلوگیری کنند. آموزش و تربیت جنسی پیش از ازدواج باید به وسیله مربیانی انجام شود که آموزش و تجربه‌ی لازم را کسب کرده باشند و در زمان و مکان مناسب و با بیان روشن در حد نیاز مخاطبین مسایل جنسی را تبیین کنند. مربیان، به خصوص والدین به عنوان الگوهای عملی، باید مراقب رفتارهایی که توجه فرزندان را به مسایل جنسی معطوف ساخته و باعث پیش‌رسی بلوغ جنسی در آن‌ها می‌شود، باشند. آرایش و نحوه‌ی پوشش مادران، تعویض لباس والدین دور از نگاه نوجوانان، روابط محرم و نامحرم و مسایلی از این قبیل باید مورد توجه قرار گیرد.

 

 


نوشته شده در یکشنبه 87/2/1ساعت 6:54 عصر توسط ریحانه تاجیکی نظرات ( ) | |

رفتارشناسی جنسی

در اندیشه دینی

 

دکتر محمد باقر کجباف

 

چکیده:

بررسی رفتار جنسی، به عنوان یکی از رفتارهای اساسی در زندگی انسان، به ویژه پس از ازدواج، از اهمیت بسیاری برخوردار است. اهمیت این موضوع به این جهت است که هویت جنسی انسان حدود سنین 3-2 سالگی شکل گرفته و به منظور بقای نوع بشر و ایجاد آرامش در زندگی تا مرگ تداوم می‌یابد. از آن‌جا که رفتار جنسی تا حدود زیادی اکتسابی و مبتنی بر یادگیری است، نیاز به آموزش و تربیت ویژه دارد. به این منظور، نوشتار حاضر در راستای شناخت رفتار جنسی مطلوب با الگوبرداری از اندیشه‌های اسلامی، به تبیین ضرورت تربیت جنسی و تعیین حدود و کیفیت آن می‌پردازد. در تألیف پیش رو، پس از معناشناسی رفتار جنسی، آموزش و تربیت جنسی پیش از ازدواج مطرح می‌شود و به منظور ارایه‌ی راهکارهای عملی جهت جلوگیری از بروز اختلالات و انحرافات جنسی، همراه با ذکر مصادیق، آموزش‌های مربوط به دوره‌ی بلوغ مورد تأکید قرار می‌گیرد و سرانجام در بحث رفتار جنسی در روابط زناشویی، به عوامل ایجاد روابط جنسی مطلوب، آداب آمیزش جنسی و آثار رفتار جنسی مطلوب در روابط زناشویی پرداخته می‌شود.

 

واژگان کلیدی:

غریزه جنسی، آموزش جنسی، روابط زناشویی، رفتار جنسی، بلوغ جنسی، انحرافات جنسی.


غریزه‌ی جنسی به عنوان یکی از مهم‌ترین غرایز بشر، عامل بقای نسل آدمی است. تاریخ بشر گویای آن است که انسان در جهت تولید مثل به آمیزش جنسی نیازمند بوده و به جنس مخالف تمایل دارد. غریزه جنسی در دوران بلوغ و نوجوانی با گرایش به جنس مخالف، بروز می‌کند و به معنای میل فطری، روانی و بالاخره فیزیکی است که به جهت خاصی فرد را به حرکت درمی‌آورد و به «رفتار جنسی» می‌انجامد.

بر اساس فرهنگ‌ها و دیدگاه‌های مختلف، مفهوم غریزه‌ی جنسی، متفاوت ارزیابی شده است. در قرن‌های گذشته، بشر اطلاعات خود را درباره رفتار جنسی از دین و ادبیات به دست آورده و بر اساس چنین آگاهی‌هایی از تمایلات جنسی خود بهره‌مند شده است. یونانیان باستان در افسانه‌های خود چنین ابراز داشته‌اند که انسان‌ها دارای خلقت دوگانه هستند؛ بعضی از انسان‌ها مؤنث دوگانه و برخی مذکر دوگانه‌اند؛ بنابراین علاقه به جنس مخالف ظاهراً ناشی از شکاف نیمی مذکر و نیمی مؤنث و تمایل به هم‌جنس ناشی از شکاف (مذکرـ مؤنث) دوگانه است (Hyde, 1986: 4).

نگرش دین یهود به مقوله فوق، بیشتر به منظور تولید مثل و داشتن وارث و جانشین بوده است. این دین، پسران را در سن 13 تا 18 سالگی و دختران را در سن 12 سالگی به ازدواج توصیه می‌کند(Lindzy & Thompson, 1988: 421). در دین یهود، از یک سو، اعمال جنسی زن، گناه‌آلود و ناپاک معرفی شده و از سوی دیگر توصیه شده است که در پرتو ازدواج، ارضای تمایلات جنسی به درون خانواده منتقل شود و زن در خانواده مورد حمایت قرار گیرد. بر اساس چنین اعتقادی، دیدگاه یهود، نگرشی دوگانه و متضاد را در این زمینه ارائه می‌دهد.

در مسیحیت نیز، نسبت به زن نگرش یکسانی وجود ندارد؛ با وجود اینکه زنان را به رهبانیت دعوت می‌کند، آنان را به واسطه‌ی امکان برقراری روابط جنسی با مردان، دلفریب دانسته و در این صورت، سرکوب شهوت جنسی را به مردان سفارش نموده و خواسته است تا در این جهت به کلیسا روی آورند (همان).

با ظهور اسلام، دیدگاه گذشته نسبت به زنان و به طور کلی نسبت به غریزه جنسی، متحول شد؛ چنان که اسلام ارضای تمایل جنسی را در نظام خانواده و در پرتو ازدواج امری پسندیده به حساب آورد و بر آن تأکید ورزید و به انسان‌ها اجازه داد که تمایل جنسی خود را از طریق آمیزش با همسر خویش ارضا کنند. اسلام علاوه بر ازدواج دائم، امکان ازدواج موقت را تحت شرایطی خاص به منظور ارضای غریزه‌ی جنسی فراهم ساخته است. از این جهت است که در دین اسلام، ازدواج تنها راه ابراز و ارضای تمایل جنسی به شمار می‌آید و به هیچ وجه سرکوب غریزه‌ی جنسی جایز دانسته نشده است؛ بلکه هرگاه امکان ازدواج فراهم نباشد، به «استعفاف» امر می‌شود. قرآن کریم در سوره نور آیه 33 می‌فرماید: «ولیستعفف الّذین لایجدون نکاحاً حتّی یغنیهم الله من فضله»، «و آنان که امکان ازدواج ندارند، باید عفت نفس پیشه کنند تا خدا آن‌ها را به لطف خود بی‌نیاز گرداند.» عفت نفس به معنی کنترل غریزه جنسی است. در این معنا، کسانی که از لحاظ مالی یا آمادگی روحی، امکان ازدواج ندارند، با شیوه‌های خاصی به کنترل غریزه‌ی جنسی توصیه شده‌اند که شرح آن در مباحث آتی خواهد آمد.

 

معناشناسی «رفتار جنسی»

 

علوم مختلف زیست‌شناسی، روان‌شناسی و مردم‌شناسی، رفتار جنسی را متفاوت معنا کرده‌اند. زیست‌شناسان رفتار جنسی را چنین تعریف می‌کنند: «به هر نوع رفتاری کـه احتمال ترکیب اسـپرم و تخمک را افزایش دهـد، رفتـار جنسـی گفتـه می‌شـود.» (Hyde, 1986: 3) در این تعریف بر وظیفه‌ی تولید مثل تأکید شده است. تعریفی که زیست‌شناسان درباره‌ی رفتار جنسی مطرح کردند، با کشف اسپرم به وسیله‌ی «آنتون فن لیوون هوک» و همکارش «جان هام» آغاز شد؛ تا این‌که در سال 1875 برای اولین بار لقاح باروری بیضه به وسیله‌ی «اوسکار هرت وینگ» با استفاده از اسپرم در خارپوست دریایی صورت گرفت. اگر چه سلول تخم ماده در انسان به طور مستقیم تا قبل از قرن 19 مشاهده نشده بود، لیکن زیست‌شناسان ترجیح دادند که رفتار جنسی را بر اساس لقاح و تولید مثل تعریف کنند.

روان‌شناسان نیز رفتار جنسی را چنین تعریف کرده‌اند: «رفتاری که برانگیختگی جنسی ایجاد نموده و احتمال رسیدن به اوج لذت جنسی را افزایش می‌دهد.» (همان)

بررسی مردم‌شناسان و روان‌شناسان اجتماعی نشان می‌دهد که در فرهنگ‌های مختلف روش‌های ارضای میل جنسی و به عبارت دیگر رفتارهای جنسی، به صورت‌های مختلفی تحقق می‌پذیرد.

با رشد و پیشرفت علوم رفتاری، مطالعه رفتار جنسی بشر ضروری به نظر می‌رسد. گزارش‌های کینزی (1953) درمورد رفتار جنسی مردان و زنان، از جمله پژوهش‌های مهمی است که در این زمینه صورت گرفته است. وی در یک مطالعه‌ی تاریخی با 5300 مرد و 5900 زن مصاحبه کرد. نتیجه این مصاحبه‌ها علاوه بر کسب اطلاعاتی مهم، معیار مقایسه‌ای را نیز در این زمینه به‌دست داد. کینزی معتقد بود که بهترین شاخص نگرش یک شخص، رفتار ظاهری اوست (Bancroft, 1983: 108). بر اساس چنین اعتقادی، کینزی درباره‌ی نگرش‌ها و واکنش‌های هیجانی زنان بررسی‌هایی به عمل آورده و نتایج حاصل را گزارش کرده است.

هانت نیز نتایج تحقیق خود را درباره‌ی رفتار جنسی در مردان و زنان در مقایسه با بررسی‌های کینزی، در خلال سال 1969 در کتابی به نام «رفتار جنسی» نگاشت و در اوایل دهه‌ی 1970، آن را منتشر کرد. حاصل مقایسه پژوهش‌های هانت و کینزی بیانگر آن است که در آمریکا، در دهه‌های اخیر آمیزش جنسی قبل از ازدواج رواج یافته، از تفاوت‌های نقش جنسی زنان و مردان کاسته شده و تفاوت ارضای تمایل جنسی در طبقه‌های اجتماعی مختلف از میان رفته است.

هانت در 24 ایالت از ایالات متحده‌ی امریکا تحقیق کرده است که در آن 982 مرد و 1044 زن شرکت داشتند. از این عده،90 درصد سفید پوست،10 درصد سیاه‌پوست،
71 درصد متأهل، 25 درصد مجرد و 4 درصد، مدت‌ها قبل ازدواج کرده بودند (همان: ص276). در نتایج حاصل از تحقیق هانت، افزایش آمیزش جنسی قبل از ازدواج در آمریکا، بیانگر آن است که جامعه‌ی آن زمان امریکا تا حدودی نسبت به گذشته، از آزادی
رفتارهای جنسی بیشتری برخوردار بوده است.   


نوشته شده در جمعه 87/1/30ساعت 11:15 عصر توسط ریحانه تاجیکی نظرات ( ) | |

چلهء سکوت

سکوت چیز بدی بود و شعر لج می کرد
و بی ترانگی ام بوسه را فلج می کرد

سکوت کوسه شد و واژه ها تباه شدند
و تورهای تهی مانده روسیاه شدند

هزار موج برآمد بدون بوسه گذشت
مسیر ماهی شعر از دهان کوسه گذشت

کجاست تور غزلهای ناب ماهیگیر؟
بزن به سینهء دریا، نخواب ماهیگیر!

بزن به سینهء دربا، به فوج ماهیها
و صید کن غزلی تازه ،شاه ماهی را!

چنان که پولکش از زر، که باله هاش حریر
هزار آینه در چشمهاش در تکثیر

چنانکه رقص تنش موج موج ِ فیروزه
درخشش تن ِ او آفتاب ِ در زنجیر

که قطره قطرهء خونش شراب ِ ده ساله!
و طعم گوشت او: شهدناکی انجیر!

نگو « نمی شود!» این کار، کار تور تو است !
تویی که خواب مرا باز می کنی تعبیر

بیا و وصله کن این تور نیمدارت را
بزن به سینه دریا ...آهای ! ماهیگیر !
...
سکوت پشت سکوت و سکوت پشت سکوت
صدای هیچ، صدای جنازه در تابوت!

به خواب رفتن ِشاعر ، درون ِ من یعنی:
هجوم کرکس ِ رخوت، رکود ِ بی معنی!

قلم که لالی من را به اشک می گوید
به روی کاغذ از اینجا به بعد می موید

و چکه چکه تنش بر سپید می ریزد
و نقظه نقطه سیاهی به پای می خیزد

سیاه می شود آخر تمام حجم سپید ...
کجایی ای همه واژه کجایی ای امید ؟!

...............!........!..............
........................................
........................................
........................................

[ به ناگهان من ِشاعر درون من جنبید
و نور پچ پچه ای بر شب سکون پاشید : ]

« سکوت جای تعجب ندارد این تنها
دو دست خسته من رو به سوی توست!... بیا !

تو ای الههء خورشید در سکوت سیاه !
تو لا الههء من را ببر به الا ماه !

که تا سیاهی کفرم ، کمی سپید شود
سکوت از من و از شعر نا امید شود

من از تسلط نمرودی اش هراسانم
بزن به هیمه ام آتش ، کمی بسوزانم !

تمام حرف تویی ! باقی اش اضافات است
به قول حافظ شیراز «شطح و طامات» است !

من از تو ،با تو، برای تو شعر می گویم
به زیر تابش ات از خاک خویش می رویم

بیا و بارش واژه به روی شعرم باش
سخن بگو و به خاکم گلاب عشق بپاش

تویی که تار مرا کوک می کنی در شور
هزار آینه داری به سمت شعر و شعور

حضور تو : غزل و ترمه و شراب و ترنج
غیاب تو : کفن و سدر و پنبه و کافور

به امر حضرت عشق است « دوستت دارم»
منم به عشق تو مامور و لاجرم معذور !

زبان سرخ و سر سبز ...آی! انتِ الحق !
برس به داد دل من... نیای من! منصور !

برس به داد دلم !...واجب الوجود شده -
- برای بودن من ، بودنش : وجوب حضور !

نبودن تو ...نه ! اصلا نمی شود بشود !
نمی کند به خیال من این محال خطور

فقط اگر ننشینی کنار من یعنی
هدایت ِ من ِشاعر به سمت زنده به گور -

- شدن ، خراب شدن ، مرگ در رخوت
حضور ِدائمی ِزخم ِکهنهء ناسور

دریچه های من و تار عنکبوت سکوت
دریچه های ِپر از تشنگی به جاری ِ نور

بریز نور خودت را درون پنجره ها ...
درخشش غزلم ! چشم عنکبوتان کور ! »
...
و این چنین « تو» سبب شد که شب تمام شود
دهان بسته شاعر پر از کلام شود

ببارد از همه سو واژه های مست از تو
که نیست های جهان می شوند هست از تو

بیا و واژه برایم درون شعر بچین
که انتهای سکوت ابتدای توست ! ببین!

... سکوت راه غزل می زد و نمی ترسید
و جاده داشت بدون عبور می گندید

که سر رسیدی و شولای عشق پوشیدی
و واژه واژه به من شعر ناب بخشیدی

سکوت ،زخمی و ترسان، گذاشت پا به فرار
که تا تو حاکم من باشی ای غزل- سردار !

«سکوت چیز بدی بود» ِمن تمام ! تمام !
آهای شعر قشنگ هزار بوسه ! سلام !

************
زندگی تان سرشار از هزار هزار سلام !


نوشته شده در چهارشنبه 87/1/28ساعت 1:20 صبح توسط ریحانه تاجیکی نظرات ( ) | |

« اَلَم تَری ...»

چقدر دست تو با دست من محبت کرد
و انحنای لبت بوسه را رعایت کرد

من از تو با شب و باران و بیشه ها گفتم
و هر که از تو شنید از بهار صحبت کرد

کتابِ چشم مرا خط به خط بخوان ، خانم !
که تابِ موی تو را مو به مو روایت کرد

سرودن از تو شبیه نوشتن وحی است
و آیه آیه تو را می شود تلاوت کرد :

اَلَم تَری ... که غزل کیف می کند با تو !؟
تنت ارم شد ومن را به باغ دعوت کرد

وَ تن ، تنت ، که وطن شد غزل مطنطن شد !
وَ رقص شد ... وَ تَتَن تَن تَنانه حرکت کرد –

- به سمت عطر تو تا قبله ها عوض بشوند
و بعد رو به تو قامت که بست ، نیت کرد :

منم مسافر چشمت ! مرا شکسته نخواه !
و نیت غزلی در 4 رکعت کرد !

رکوع کرد ... وَ تسبیح هاش پاره شدند !
و مُهر را به سجودی هزار قسمت کرد !

قنوت خواند : خدایا ! چرا عذاب النار ؟!
که آتشم به تمام جهان سرایت کرد –

- و بی عذاب ترین عشق ، آتشی شد که
فرشتگان تو را نیز غرق لذت کرد

تشهد : اَشهَدُ اَن بوسه ات دو جام شراب !
و اَشهَدُ که لبانم به جام عادت کرد !

سلام بر تو که باران به زیر چتر تو بود
سلام بر تو که خورشید هم سلامت کرد
...

غزل تمام ؛ نمازش تمام ؛ دنیا مات !
سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد
....

وَ تو بلند شدی تا انار بشکوفد
دعای قلب مرا بوسه ات اجابت کرد

غزل به روی لبت شادمانه می رقصید
و هر کسی که شنید از بهار صحبت کرد ...

*******
نمازهای عاشقانه تان انارستان باد !


نوشته شده در چهارشنبه 87/1/28ساعت 1:19 صبح توسط ریحانه تاجیکی نظرات ( ) | |

   1   2      >
Design By : Pichak