کانون مطالعاتی خانه توانگری
یونگ راهی برای خود شناسی گاهی فکر میکنم دانستن هدف ما از مطالعه و آموختن رویکردی نو حتی بیشتر از خود آن رویکرد به ما کمک میکند.که بر عکس آن دیده شده که بسیاری از تئوری ها و نظریات را میخوانیم و چون فلسفه ی پشت آن را نمیدانیم خیلی به کار نمی اید. رویکرد یونگ هم رویکردی جالب است که باید آگاهانه به آن بنگریم. نظریه ی یونگ با مفاهیمی چون انیما و انیموس پایه ریزی شده است. همین مفاهیم که ما را به شناخت ثنویت و زوجیت در جهان کائنات رهنمون میسازد. آنیما که بانوی درون مردان است با خصوصیاتی چون:مادری -عشق-معنویت و آنیموس که مرد درون یک زن است با خصوصیاتی چون:هدفمندی-عملگرایی-جنگجویی... و برای ساخت انسانی کامل پیوند و امتزاج این دو لازم است. افراد با خلقیات متفاوت تحت سیطره ی انواع آنیما و آنیموس اند. به عنوان مثال: یک مرد معمولی که تنها آنیموس خود را زندگی میکند.یک مرد مرد! یک مرد که فقط اندکی آنیمای خود را میزید. یک مرد که تسخیر آنیما شده-شاکی از زنان است-و پر از ابهامات عاطفی. مردی که انیمای خود را شناخته و آن را زندگی میکند. و مردانی که در کنار آنیموس-انیما را زندگی میکنند... با تمام این توصیفات مسئله این است که در هنگامه ی ازدواج بسیاری از این خصوصیات را بشناسیم و حتی در تکامل فردی خود به ابعاد شخصیتی مان رسیدگی کنیم تا مبادا تحت سلطه ی فرافکنی مثبت(دیدن خصوصیات خوبی که خود آنها را زندگی نکرده ایم در طرف مقابل) ازدواج کنیم و تحت سلطه ی فرافکنی منفی(دیدن خصائص منفی فردی در طرف مقابل) جدا شویم. بلکه سعی مان این باشد که هر روز به تعادل نزدیک گردیم. به آن امید در متون روانشناسی در طی مطالعه ی رشد افراد از کودکی تا بزرگسالی به مفاهیمی بر میخوریم که پردازش آنها خالی از لطف نیست. مفاهیم مورد نظر که زیر عنوان:(خود میان بینی ) و (میان واگرایی) مورد بحث قرار میگیرند: در طی مراحل رشد به خصوص در نظریات روانشناس مشهور سوییسی پیازه اولین مرحله به نام مرحله ی حسی-حرکتی است که پیازه معتقد است کودک دنیای پیرامونش را از طریق این دو ثروت(حس و حرکت) میشناسد و پایه های شناختی وی شکل میگیرد. اما نکته اینجاست که در طی این مرحله کودک دچار خود میان بینی است:یعنی نمیتواند بین خود و اشیای پیرامونش و انسان های اطرافش تمییز قائل شود. پس انتظار میرود که در طی رشد شناختی و تحول زنتیک کودک به این توانایی نائل آید. اما میبینیم که با تمام رشد حتی در مراحل پایانی فرد صد در صد به این توانایی نائل نمیآید و از نشانگان و علائم رشد و بلوغ همین است:که فرد بتواند سازش بر قرار کند. سازش به معنای صحیح کلمه(نه آنکه هر تو سری خوردن را سازش تلقی کنیم) در سازش که نشانه ی بلوغ میباشد فرد محیط پیرامونش را جدای از خوشتن میبیند تا آنجا که میتواند به رابطه ی صحیح با اطرافش میپردازد. به انسان های اطرافش حساس است و به احساسات و افکار آنها ارج و احترام مینهد. بین خویشتن و مسائل و مشکلاتش فاصله ای احساس میکند و هرگز اجازه نمیدهد که مشکلات خود درونی اش را از بین ببرندو.... در ضمن بسیار جالب است بدانیم در مطالعات تطبیقی ما از این گونه موارد در دین اسلام و سخنان بزرگواران داریم که با اندکی توجه منابع نیکی برای ما میتوانند باشند. از ان موارد سخن علی (ع) است که میفرماید: پروردگارا!به من توانایی تغییر آنچه میتوانم تغییر دهم عطا کن و توانایی پذیرفتن آنچه از عهده ی تغییر آن عاجزم... به طور قطع ملاک های انسانی فعال و بالغ در همین نکات است. (اینکه چقدر از توجه به مرکز خویش برهیم و در مورد شناخت جهان اطرافمان بکوشیم و نه تنها منفعل نباشیم بلکه به قول استاد ارجمندمان گلی هم به باغ جهان بیافزاییم) به آن امید با سلام به همه ی دوستان عزیز....طی تعریف و تمجید دکتر این دفعه من به نوشتن مطالب داغ افتادم! این بار مباحثی که در امیر کبیر مورد بحث قرار دادیم شامل موارد زیر بود: روش های پیشگیری از بارداری: 1)طبیعی 2)موقت 3)دائم روش های طبیعی که خود شامل مقاربت های منقطع/روشروش های تقویمی/روش های دمای پایه بدن... روش های موقت: هورمونی(شامل قرص ها) انسدادی ایودی کپسول های زیر پوستی /کاندوم و روش های دائم که برای مردان و خانم ها وجود دارد. اختلالات و انحرافات جنسی اختلالات که شامل مشکلی در هر یک از مراحل سکس (میل/هیجان/ارگاسم/فروکش) میباشد. در حالیکه انحرافات جنسی شامل:عریان نمایی/بچه خواهی/ازارجنسی/ازار گری/تماشاگری/... مقداری هم در مورد بیماری های انتقالی در مقاربت بحث شد چون:ایدز/سیفلیس/سوزاک/تریکو مونا/کاندیدیازیس... ودر نهایت کمی هم در مورد خود ارضایی بحث شد! و اما رابطه ی عاطفی موثر: مثلث رابطه ی عاطفی از دید استرنبرگ:شامل:صمیمیت/تعهد/شور و هیجان یک رابطه ی صحیح میبایست شامل هر 3 ضلع باشد و تمرکز بر یک ضلع بدون حضور اضلاع دیگر برای تداوم رابطه خطر ناک است. و جالب این نکته است که:تعهد و صمیمیت با گذشت زمان خلق میشود پس به عشق های داغ و انی میتوان شک کرد! و....قصه های استرنبرگ:قصه هایی که در زندگی های هر یک از ما رخ داده و در نا خود اگاهمان جای دارد و ما بر حسب انها زندگی و روابطمان را رقم میزنیم. مراقب قصه هامان باشیم!انها را بشناسیم!و گاه قصه ای نو بسراییم! با تشکر... اریش فروم تنها فرزند پدر و مادری روان رنجور بود.وی در 14 سالگی به هنگام جنگ جهانی 1 شاهد رفتار نا معقول هموطنان المانیش بود و میدید که تبلیغات مردم المان را به سوی تعصبی خشک و هیستریک میکشاند. فروم میدید که عوامل اقتصادی -اجتماعی.سیاسی-تاریخی افراد منطقی و شایسته را ناگهان دیوانه و عصبی میکند. وی با نظریات روانشناسان.فیلسوفان و جامعه شناسان اشنا شد...با اثار افرادی چون:کارل مارکس/ماکس وبر/اسپنسر... 2 نظام فکری فروم :1) نیروهای اجتماعی هستند که در دوران کودکی بر فرد اثر میگذارند. 2)عوامل تاریخی وجود دارن که در تحول نوع بشر اثر میکنندو سازنده ی شخصیت ادمی هستند. فروم میگوید:(برحسب ضرورت های جامعه ای که در ان زندگی میکنیم-ما همانی هستیم که مجبوریم باشیم!) نگرش فروم به شخصیت فروم شخصیت انسان را بیشتر محصول فرهنگ میداند و معتقداست که جامعه ی سالم افراد سالم دارد.جامعه ی بیمار در اعضای خود:دشمنی/بد گمانی و بی اعتمادی میافریند . اما جامعه ی سالم به اعضای خود اجازه میدهد عشق بورزند/تعقل کنند.به اعتقاد فروم تلاش برای سلامتی روانی در نهاد همه ی ماست و اگر به افراد فرصت داده شود این استعداد فطری شکوفا میشود. وی معتقد است که در سیر این شکوفایی جامعه باید خارج از دایره باشد. زیرا حتی تعریف جامعه از سلامت روان از زمانی به زمانی متغیر است در حالیکه در فطرت ما اینگونه نیست. مفهوم جالبی که در نظریه ی فروم است:مفهوم تنهایی است.او معتقد است که در نتیجه ی تکامل و جدایی از حیوانات پستتر ما از طبیعت جدا شده ایم و از طبیعت فرا رفته ایم.رفتارمان بر خلاف حیوانات غریزی نیست.و مهم ترین تفاوت انسان و حیوانات... در اگاهی انسان از خود/منطق و تخیل است. انسان میداند ...میداند که ناتوان است و خواهد مرد...!!!بنابراین عقل هم مصیبت است و هم موهبت.. مشکل ما یافتن راه حلی است برای این 2 گانگی.از این رو ما به دنبال شکل های تازه ای برای پیوند با طبیعت/دیگران و خودمان هستیم... انگیزش شخصیت سالم ابتدا فروم انگیزش های جسمانی را معرفی میکند که انسان ها و حیوانات مشترک است.ولی عامل موثر در شخصیت انسان نیاز های روانی و طریقه ی ارضای انهاست. بارور یا نا معقول؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! فروم 5 نیاز روانی را بر میشمارد که هر یک وجوه مخرب و بارور دارند... 1)وابستگی: فرد در اثر جدا ماندگی از طبیعت خواستار پیوند با دیگران است اما این پیوند در وجه مخرب میتواند تسلیم یا سلطه باشد اما راه بارور همان هنر عشق ورزیدن است. 2)استعلا:نیازی روانی در افراد است به این مضمون که فرد از حالت پذیرندگی و مخلوق بودن صرف فراتر رود.وجه مخرب ان ویرانگری است و وجه بارور ان ابداع و افرینندگی. 3)ریشه داشتن:حس تعلق /عشق و احترام به دیگری...میباشد.شیوه ی ناسالم ان:علائق زنا گونه به مادر در دوران کودکی است که در طی رشد به افراد دیگر سرایت میکند. به هر حال علاقه به 1 کس /چیزی صرف چون نزاد پرستی(در نازی ها) بت پرستی... و اما شیوه ی بارور گونه حس برادری به همه ی هم نوعان است. 4)حس هویت:احساس اینکه بدانی کیستی یا چیستی؟ شیوه ی سالم ان تشکیل فردیت است و کم رنگ کردن تعلقات افراطی.و اما شیوه ی نا سالم ان: خلق هویت همنواست که فرد از خود چیزی ندارد و تماما همرنگ دیگری یا گروه است. 5)موازین جهت گیری: در حقیقت جهتگیری فرد/مکتب و جهان بینی افراد است.کمال مطلوب ان است که:جهت گیری متکی بر عقل باشد. یعنی ادراک فرد عینی باشد. و نا معقول بودن و پیروی مکتب های دور از عقل نشانه ی بیماری است. ماهیت شخصیت سالم ماهیت شخصیت سالم از دیدگاه فروم همان فرد بارور است.فردی دارای عشق بارور.فردی دارای جهتگیری بارور.که نشانگان ان شامل: 1)تفکر بارور 2)خوشبختی 3)وجدان اخلاقی در درون 4)عشق بارور و در اخر فروم چندین جهت گیری غیر بارور نام میبرد و میگوید که ما در جامعه مان از انها استفاده ورسیدن به جهت گیری بارور به طور کامل میسر نیست اما میتوان در ان قدم گذاشت. به ان امید . در بوستان قران به اشاراتی معطر برخورد کردم که ذکر انها بر لطایف و ظرایف روح و وجود ادمی میافزاید. در سوره ی لقمان به نکاتی بر میخوریم که لقمان حکیم به فرزند خود به عنوان هدیه عرضه میدارد/در این جا فهرستی از ان نکات را اوردیم تا توشه ای در بهار برگیریم و در خزان مستفیذ باشیم... ای پسر(خطاب به عالم بشریت) 1)به خداوند شرک نیاور!که وجود حقیقتی محض در این جهان را دل ما نیز گواهی میدهد و شرک و اعراض از این وجود گویا ظلم بر خویشتن است. 2)در حق پدر و مادرت لطف و نیکی کن...بالاخص به مادرت که در دورانی تو را حمل کرد و سپس شیره ی وجودش را به تو اعطا کرد... و بدان که تمام این امور بسی دشوار است و او هر روز پیر میشد و تو را به شکوفایی میرساند. 3)شکر من و شکر پدر و مادرت را هرگز فراموش نکن. 4)اگر والدین تو را حتی از راه خدا برگردانند...در دنیا با انها به خوبی رفتار کن و در دل به سوی حقیقت محض عالم وجود بشتاب. 5)سعی در انجام اعمال صالح کن که حتی اگر به اندازه ی خردلی در میان سنگها باشد خداوند از ان غافل نیست. 6)ذکر خداوند عالم (نماز)را به پا دار...به سوی خیر برو و دیگران را هم در این راه با خود همراه کن و از زشتی ها دوری کن و دیگران را نیز از ان باز دار. 7)صبور باش...در جمله ی سختی ها و دشواری ها راه صبر پیش گیر. 8)با تکبر و تبختر در زمین راه مرو که هیچ کس(نه خدا و نه بندگانش)متکبران را دوست ندارند. 9)در رفتارت میانه رو باش و اعتدال را رعایت کن. 10)سخنانت را به نرمی و با صدای ارام بگو.(که این همانا شان انسانی توست ) به امید توفیق. و ا... مستعان.
Design By : Pichak |