کانون مطالعاتی خانه توانگری
به سوی کامیابی نوشته آنتونی رابینز "در جریان آب، می توان بی حرکت ماند، اما در دنیای مردان هرگز!" ضرب المثل ژاپنی بسیاری از ما بقدری نسبت به نظرات خود اطمینان داریم که تصور می کنیم آنها را با تأکید و تکرار می توانیم به دیگران بقبولانیم. این حالت، ترکیبی از خودخواهی و نیروی " ماند "[1] است. در بسیاری از موارد اگر کاری را دقیقاً مانند گذشته انجام دهیم برایمان راحت تر است. اما آنچه راحت تر است اغلب اوقات از همه بدتر است. بعضی از ما بحث را با مشاجره و بوکس بازی های لفظی اشتباه می کنیم، در حالیکه راه های ظریف تر و مؤثرتری برای از بین بردن مقاومت ها وجود دارد. توجه داشته باشید که چیزی بنام مقاومت وجود ندارد، بلکه محاوره های خشک و بدون نرمش، در زمان نامناسب و در جهت نادرست، این حالت را ایجاد می کند. کسی که به فن ارتباط آشناست، بجای مخالفت باعقاید طرف، با نرمش و تدبیر، متوجه ایجاد حالت مقاومت می شود، نکات مورد موافقت را در می یابد و خود را با آنها هماهنگ و هم جهت می سازد و سپس بنرمی مسیر ارتباط را به طرفی که می خواهد سوق می دهد. باید به این نکته توجه کنیم که بکاربردن بعضی کلمات و عبارات، در دیگران ایجاد مقاومت و تولید اشکال می کند. بنیامین فرانکلین می گوید" من عادت دارم که عقاید خود را با کمرویی بیان کنم و هرجا که امکان ایجاد بحث و مجادله وجود داشته باشد از بکاربردن کلماتی مانند قطعاً، حتماً، بی شک و نظایر آن خودداری می کنم. بجای آن می گویم من تصور می کنم، یا چنین می فهمم که این مطلب اینطور است. بنظر من چنین می رسد، یا نباید فکر کنم که آن طور است، یا اگر اشتباه نکنم چنین است و دلایل من اینها است، یا فکر می کنم فلان طور بهتراست. به تجربه دریافته ام در هنگامی که لازم است عقاید یا معیارهای تازه ای را در ذهن افراد خود جا دهم، این عادت بسیار مفید واقع شده است". کلمات دیگری هم هستند که کاربرد آنهاواکنش منفی ایجاد می کند. یکی از بدترین این کلمات، " اما " است. وقتی کسی می گوید " شما درست می فرمایید اما..." منظورش این است که درست نمی گوئید بلکه نامربوط می گوئید. کلمه " اما..." همه حرف هایی را که قبلاً گفته شده نفی می کند. چه عیب دارد بجای اما بگوئید " و ..." یا " در عین حال " ؟ مثلاً " این مطلب جالب است و مطلب دیگری هم هست که می توان به آن فکر کرد " یا " این موضوع صحیح است، درعین حال موضوع دیگری هم هست که آنهم درست به نظر می رسد". توجه داشته باشید که هیچکس اساساً مقاوم نیست، بلکه بعضی ها در ارتباطات خود فاقد نرمشند. آیا می شود که انسان عقاید و احساسات واقعی خود را درباره موضوعی دقیقاً بیان کند، بی اینکه به صداقت و درستی او لطمه ای بخورد و درعین حال هرگز کسی با آن مخالفتی نکند؟ رمز این کار، چیزی است که چهارچوب موافقت نامیده می شود و شامل سه عبارت است که در هنگام محاوره و ایجاد ارتباط می توانید آنها را بکاربرید بطوریکه هم احترام طرف مقابل را حفظ کنید و هم مطلب خود را منتقل سازید. درضمن رابطه صمیمانه شما برقرار بماند، او را در عقاید خود شریک سازید و بهیچ وجه در او مقاومت و واکنش منفی ایجاد نکنید. این سه عبارت این است: " نظر شما را تحسین می کنم و ... " " به عقیده شما احترام می گذارم و ... " " با شما موافقم و ... " درهریک از این موارد شما به سه نتیجه دست می یابید: · اول. با طرف مقابل رابطه صمیمانه برقرار می سازید و وارد دنیای ذهنی او می شوید و بجای اینکه با کلماتی از قبیل " اما " و " ولی " منطق او را نادیده گرفته او را در موقعیت دفاعی قرار دهید، به درستی سخنان او بطور ضمنی اعتراف می کنید. · دوم. زمینه ای برای تفاهم و موافقت و ایجاد رشته های مودت فراهم می سازید. · سوم. راهی برای تغییر مسیر و عوض کردن جهت، بدون اینکه مقاومتی ایجاد کنید، باز می نمایید. فرض کنیم کسی در مورد موضوع خاصی به شما می گوید " شما بکلی در اشتباه هستید". اگر شما در جواب، باهمان قاطعیت بگوئید" نه، من اشتباه نمی کنم " تضاد ایجاد می گردد و در طرف مقابل تولید مقاومت می کند. در پاسخ بهتر است بگویید " به صراحت و احساسات شما احترام می گذارم و معتقدم که اگر به دلایل من گوش کنید ممکن است نظرتان تغییر کند." توجه داشته باشید که شما لازم نیست بانظرات و محتوای مطالب طرف مقابل موافقت کنید، بلکه احترام، تحسین و یا موافقت شما، مربوط به احساسات آن شخص نسبت به چیزی است. شما احساس او را از این جهت تحسین می کنید که اگر شما هم از نظر جسمی و درک مانند او بودید همین احساس را داشتید. همچنین ممکن است مقصود طرف مقابل را تحسین کنید. گاهی افراد نظرات یکدیگر را مورد تصدیق و تحسین قرار نمی دهند، در نتیجه حتی به گفته های دیگری گوش نمی کند. اما اگر ازچهارچوب موافقت استفاده کنید ناچار به گفته های طرف مقابل با دقت بیشتری توجه می کنید و در نتیجه نکات قابل تحسین بیشتری در آنها می یابید. بیشتر ما بحث را بصورت یک بازی برد و باخت می نگریم. گویی ماهمیشه درست فکر می کنیم و طرف مقابل همیشه غلط. غلبه بر مقاومت ها مشکل است. راه آسانتر این است که با ایجاد صمیمیت و در چهارچوب موافقت ها از ایجاد مقاومت دوری کنیم. بدین ترتیب، مقاومت به همکاری مبدل می شود. یکی از راه های حل مشکلات و رفع گرفتاری ها آن است که آنها را از نو تعریف کنیم. یعنی طوری آنها را بررسی کنیم که جنبه خوشایندی در آنها بیابیم. راه دیگر این است که آنها را در هم بریزیم. همه ما گاهی دچار ملال و افسردگی شده ایم. در این حالت افکار و تصورات ناخوشایند دائماً در ذهن ما جان می گیرند. درهنگام ملال می توان به همین ترتیب عمل کرد. یعنی باید آن تصورات ناخوشایند را درهم ریخت و تصورات دیگری را از نو شروع کرد. اشخاص به این علت دچار ملال و افسردگی می شوند که نمی دانند چگونه به کار دیگری بپردازند. حالت غمزده و افسرده به خود می گیرند، زیرا فکر می کنند کسی پیدا می شود که به آنها توجه کند و با محبت از آنها بپرسد که چه مشکلی دارند. به این ترتیب، جلب توجه می کنند و این عکس العمل طبیعی آنان است تا بلکه بتوانند تغییری در روحیات خود ایجاد کنند. اگر یکی از بستگان شما دچار چنین حالتی شود چه می کنید؟ ممکن است همان کاری را بکنید که از شما انتظار می رود. یعنی گفتگویی طولانی و غمخوارانه و حاکی از همدردی با او داشته باشید. این کار ممکن است حال او را کمی بهتر کند، ولی در عین حال تصورات ذهنی او را تقویت می نماید. به او می فهماند که اگر حالت غمزده به خود بگیرد مورد توجه دیگران واقع می شود. ممکن است از راه دیگری وارد شوید مثلاً او را قلقلک دهید، یا به او بی اعتنایی کنید. در اینموقع او گیج و سردرگم می شود و نمی داند چه عکس العملی نشان دهد و در عین گیجی یا خنده از افکار خود خارج می شود. روشن است که در مواقعی، هرکسی نیاز به دوست دارد می خواهد با کسی گفتگو کند. گاهی شخص دچار رنج و اندوهی واقعی می شود و نیاز به گوشی شنوا و دلی مهربان دارد. آنچه مورد بحث ما است این حالات زودگذر نیست، بلکه حالات افسردگی تکراری و بی دلیلی است که پردوام و نابودکننده اند. هر چه این حالات را تقویت کنید بدتر است. هدف باید این باشد که به این افراد بفهمانید که می توانند این الگوهای ذهنی را تغییر دهند، غصه خود را فراموش و یا رفتار خود را عوض کنند. تغییر الگوها در زندگی روزمره کاربرد دارد. ای بسا که بر سر موضوع کوچکی با کسی مشاجره می کنیم. بعد از مدت ها اصل موضوع فراموش می شود، اما کینه و دشمنی باقی می ماند. بهتر است در ذهن خود الگوهایی تشکیل دهید تا در مواقع حساس به شما هشدار دهد. عیبی ندارد که موضوع خنده داری در نظر مجسم کنید و هر وقت بحث بالا گرفت بیاد آن بیفتید و لبخند بزنید. چون انسان در موقع خندیدن نمی تواند عصبانی شود. هرچه نرمش و قابلیت انعطاف شما بیشترباشد، عقاید و نظرات تازه تری پیدا می کنید، درهای بیشتری بروی شما باز می گردد و بیشتر در کارها موفق می شوید. [1] اصطلاح نیروی ماند مربوط به فیزیک است: اشیاء گرایش به این دارند که وضعیت موجود خود را حفظ کنند، اگر ساکن باشند، ساکن می مانند و اگر متحرک باشند به حرکت خود ادامه می دهند، مگر اینکه نیرویی از خارج به آنها وارد شود.
Design By : Pichak |