سخنرانی حجت السلام برمایی در رابطه با وقایع بعد از ماجرای عاشورا:

اهداف قیام امام حسین (ع)

ضرورت اصلاح امت ، مبارزه با فساد حکومت ، لزوم ایجاد تحول در تربیت اجتماعی ، دعوت کوفیان برای قیام و لزوم پاسخگویی امام ، ضرورت احیای ارزش های دینی و سنن فراموش شده ، تغییر ساختار حکومت ، احیای امر به معروف و نهی از منکر ، آموزش صبر و پایداری ،‌ بیعت خواهی یزید .

سیر اتفاقات بعد از شهادت امام حسین( ع) و یارانشان

-   اللهم تقبل هذالقربان ؛ سخن حضرت زینب

-  بردن سر حضرت برای چشم روشنی نزد عبید الله توسط خولی بن یزید ؛ فرد نام برده سر مبارک حضرت را به نزد عبید الله برد و گفت این سر کسی است که بهترین پدر ، مادر و اجداد را دارد ، عبید الله نیز سر خولی را قطع کرد .

-  کوفه آماده می شود ، کوفیان برای نشان دادن خوشحالی خود شهر را آب و جارو می کنند ، صفحه ی دویست و نود دو کتاب پیام آور عاشورا .

-    خاک سپاری شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد در روز دوازدهم .

بردن کاروان اسرا به کوفه و شام در نهایت به ضرر عبیدالله و یزید بود و نوعی تبلیغ برای بازماندگان کربلا به حساب می آمد (صفحه ی دویست و نود کتاب پیام آور عاشورا) .

دو مسئولیت مهم حضرت زینب یکی حفظ نام امام حسین تا فراموش نشود و دیگری مراقبت از اهل بیت. در مورد امام سجاد ایشان یک ماهی بیمار بودند و تعبیر غلطی که در عوام مطرح است به ایشان امام بیمار می گویند در صورتی که امام سجاد مانند بقیه ی امامان بودند و صحیفه ی ایشان را به زبور آل محمد تعبیر کردند ،‌ در مورد حضرت فاطمه نیز برداشت ها معمولا عوامانه است و آنچنان که باید ایشان را نمی شناسند .

معرفی کتاب : فرهنگ سخنان حضرت زهرا ،‌محمد دشتی

وقتی اسرا را با لباس هایی کهنه و ظاهری خسته و درمانده در شهر می گرداندند حضرت ام کلثوم از نگاه مردم ناراحت می شوند و به مردم اعتراض می کنند ، حضرت زینب نمی گذارند به کودکان آب و غذا داده شود می فرمایند : بر خاندان پیامبر صدقه حرام است . مردم به حال حضرت علی بن حسین(ع)  که دست ها و پاهایشان بسته بود می گریستند ، امام با تعجب می پرسند اینها برای که گریه می کنند! حضرت زینب در پاسخ به گریه ی اهل کوفه می فرمایند بگریید که همیشه دیده هایتان گریان باد ، مردم کوفه از شدت ناراحتی و پشیمانی مانند پشیمانی روز محشر دست هایشان را می گزیدند . صفحه ی دویست و نود و پنج کتاب پیام آور عاشورا               

اتفاقات کوفه

حضرت زینب در قتل ابن زیاد سخنرانی محکمی می کنند .

خیلی ها از اتفاقی که افتاده بود آگاهی نداشتند مانند مسلم ابن حصاص گچبر دارالاماره وقتی کاروان را می بیند می گفتند چه شده که می گویند حسین کشته شده که محکم به سر خود می زند . ابن زیاد حس انتقام گیری (صفحه ی دویست و نود و نه پیام آور ...) خود را به زبان می آورد که بالا خره جنگ بدر را تلافی کردیم . زید بن ارقم با چوب به دندان امام حسین(ع) می زند صفحه ی دویست و شصت کتاب پیام آور عاشورا .

ابن زیاد دارلاماره را از اشراف ، مردم و سرداران نظامی صحنه آرایی کرده بود عبید الله برای تحقیر حضرت زینب سه بار می پرسد این زن کیست ایشان سکوت سنگینی می کنند و سپس جواب محکمی می فرمایند صفحه سیصد پیام آور.. ،

 حضرت زینب به شیوه ای زنانه جنگ جانانه ای را علیه عبید الله شروع کردند  .

مکالمه با علی بن حسین(ع)

از ایشان می پرسد تو کیستی گفت من برادر آن کسی هستم که در کربلا کشته شد او علی اکبر بود ، ابن زیاد می گوید خدا او راکشت (عوام فریبی آشکار امویان ) ، امام پاسخ دادند که همه به اذن خدا کشته می شوند (صفحه ی سیصد و سه) ابن زیاد مجلس دیگری در مسجد اعظم کوفه برپا می دارد و سخنان توهین آمیزی به امام (ع) می کند که عبدالله ابن عفیف به وی اعتراض کرده و همان توهین ها را به خود او نسبت می دهد و درگیری در مسجد پیش می آید .

عده ای هستند که همه اتفاقات را به گردن خدا می اندازند تا از خود سلب مسئولیت کنند ، اینان حتی اگر برای امام حسین (ع) عزاداری هم بکنند توهم دینداری دارند گمان می کنند با یک عزاداری یا خواندن آیه ی قرآن و یا دعایی مسئولیت از گردنشان ساقط شده و همه ی کارها را خدا انجام می دهد اگر اینگونه است چطور امام حسین وقتی از مکه خارج می شدند آیه ای را تلاوت کردند که در مورد خروج حضرت موسی پس قتل قبطی بود (سوره ی قصص آیه ی بیست و دو )، در دعای عرفه ی امام حسین می فرمایند خدایا عمر مرا زیاد کن آیا عمرشان زیاد شد یا حضرت رسول وقتی فرزندشان درگذشت گریه می کردند هیچ کس به جای خدا نمی نشیند و هیچ راه میانبری وجود ندارد و خداوند قوانین خود را نقض نمی کند ، ما در قبال اعمال و رفتار خود مسئول هستیم بعضی ها با رفتن به مجلس امام حسین هم طلبکار می شوند .

دانش آدم خوب را خوب تر و بد را بدتر می کند .

در ادامه ی بررسی اعمال بنی امیه در ارتباط با کاروان اسرا : اشتباه دیگر ایشان این بود که اسرا را به شام بردند با هدف رجز خواندن ، تحقیر و از بین بردن نام حسین . یزید خود با دیدن کاروان اسرا شعر می سراید . در قصر از زهربن قیص توضیح می خواهد و وی می گوید در یک نیمروز به راحتی کارشان را تمام کردیم و یزید با وقاهت می گوید من از شما بدون کشتن حسین هم خوشنود بودم اگر حسین پیش من می آمد و بخشش می خواست وی را می بخشیدم.

یزید در سه سال حکومت خویش سه واقعه ی مهم را به انجام رسانید ، کشتن امام حسین و یارانش ، اشغال مدینه ، سنگ باران مکه .

وقتی سر مبارک امام را در تشت طلا مقابل یزید گذاشتند نگاهی به اهل مجلس کرد و با اشاره به سر مبارک گفت این سر بر من فخر می کرد باورهای وی او را کشت ، چوب خیزران را به دهان مبارک امام حسین می زد و گفت ابا عبدالله خوب حرف می زد ،(صفحه ی سیصد و هشت پیام آور...).

اول ماه صفر سال شصت و یک کاروان اسرا وارد دمشق می شوند حضرت زینب در کوفه و مکه به خویشاوندی خود با پیامبر اشاره می کنند ولی در شام با استدلال صحبت می کنند. اهل مکه و کوفه، پیامبر ، حضرت علی ، امام حسن و امام حسین را دیده اند زینب را هم می شناسند اینها را به ایشان یادآوری می نمودند اما اهالی شام سالیان دراز تحت سلطه ی معاویه تربیت ذهنی و روانی شده بودند . یک پیرمرد شامی وقتی اسرا را می بیند می گوید سپاس خدا را که شما را کشت و مردم از دستتان راحت شدند . امام علی بن حسین می فرمایند : آیا قرآن خوانده ای پیرمرد پاسخ می دهد قرآن را حفظم ، امام آیه بیست و شش اسراء ، آیه ی چهل انفال و آیه ی تطهیر را قرائت می فرمایند و می گویند خاندان پیامبر ما هستیم . در مورد حضرت علی هم اینگونه بود مثلا از فردی سوال می کنند ابوتراب کیست که خطیب سب او می گوید پاسخ می دهد گمانم یکی از دزدان فتنه انگیز بوده .

سخنرانی دکتر علیرضا شیری

حضور آرکتایپ های نبوی در شخصیت حسین بن علی بر اساس زیارت وارث

کتاب تبریز مه آلود جلد دوم صفحه ی ده – هشتاد : خلاصه ی داستان اینکه سفارت انگلیس برای کنترل مخالفت ها در تبریز فردی را در سامرا علم می کند و نماینده ی وی را به تبریز می فرستد که شخصی در سامرا امام زمان را ملاقات کرده و امام زمان پیغام داده که به مردم تبریز بگو تا چند روز دیگر به تبریز می آیم و در مسجد خودم نماز می خوانم و کسانی که درگیر کارهای سیاسی شدند از بوسه زدن به دست های من محروم خواهند شد، کل شهر تعطیل می شود دسته های عزاداری به راه می افتد و همه به دنبال کارهای اخروی خود می روند یک گروهی فرد نام برده را تعقیب می کنند تا به تبریز می رسد جیبش را می زنند می فهمند که مامور ویژه انگلستان است.

در بررسی قیام امام حسین اگر تعقل در کار نباشد از بهترین احساسات سوء استفاده می شود . در زمان امام جعفر صادق در نزد ایشان از شخصی تعریف می کنند امام وی را زیر نظر می گیرند به نانوایی می رود چند نان، ‌به میوه فروشی میرود چند میوه بر می دارد و بین فقرا تقسیم می کند ، امام از وی می پرسند که اینها را چطور برداشتی ؟ می گوید به طریق قرآن عمل کرده ام و می گوید خانواده ی پیامبر که قرآن بلد نباشد از امت چه انتظاری است در قرآن آمد اگر صدقه بدهید ده برابر ثواب می گیرید سه تا دزدی کرده ام بیست هفت تا ثواب دارم. امام می فرمایند پس قرآن را درست نخواندی : انما یتقبل الله من المتقین : شرط قبولی اعمال، تقوا پیشه ساختن است.

عده ای اصرار دارند که امام زمان را ببینند آنهایی که رسول خدا را دیدند چه کردند ابوبکر و عمر کم کسانی نبودند عثمان دو دختر پیامبر را به همسری گرفته بود ، جامعه باید با مفهوم امام زمان هماهنگی داشته باشد دین برای بعضی ها مانند آدامس است و با همه چیز هم همینطور برخورد می کنند . در بحث های عاشورا باید متفکرانه بررسی کنیم که چقدر رفتارمان به الگویمان نزدیک است . میرزا تقی خان امیر کبیر خیلی صحبت نمی کرد ولی از صنعت و علم حمایت می کرد اما آقا خان نوری و ناصرالدین شاه برای امام حسین شعر می سرودند تکیه ی ناصری را تجهیز می کردند، یزید شخصا برای امام حسین مجلس عزاداری برگزار می کرد ، بالاخره وقتی از مجلس عزاداری بیرون می رویم باید مسئول تر بشویم باید به روزی برسیم که جامعه ای با لیاقت داشته باشیم .

در زیارت مشهور وارث ابتدا امام حسین را با این عناوین مورد سلام قرار می دهد ، وارث آدم صفوه الله ، وارث نوح نبی الله ، وارث ابراهیم خلیل الله ، وارث موسی کلیم الله ، وارث عیسی روح الله و وارث محمد حبیب الله ، اینها پیش درآمد فهم شخصیت امام حسین است . ابتدا آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد (ص) را بشناسی تا بتوانی حسین را بشناسی برای اینکه شراب حسین به روحمان انتقال یابد باید آن را مزمزه کنیم .

ارث حضرت آدم برای امام حسین ، آدم اشتباهی کرد شیطان هم اشتباهی کرد ، آدم از چیزی که منع شده بود خورد شیطان سجده نکرد ، آدم وقتی به اشتباه خود رسید سخنی نگفت و سکوت کرد اما شیطان استدلال کرد.

ارث نوح (ع): نهصد و پنجاه سال دعوت کرد حتی زن و بچه اش ایمان نیاوردند مورد تمسخر مردم بود و به خاطر زن و فرزندش تخطئه می شد . نوح در روان سید الشهدا چه حضوری دارد ؟

خیلی ها امام حسین را از رفتن منع می کردند که کاری عاقلانه نیست می کشندت مانند ساختن کشتی وسط بیابان که به وی می خندیدند . درسی که از نوح می توانیم بگیریم حرفی را که کسی نمی زند بتوانیم بزنیم ،

ارث ابراهیم(ع): حضرت ابراهیم جسورترین پیامبر بود یک جستجو گر ، حیرانی و سرگشتگی و سوالی فرو مانده در روح ابراهیم  بود. ابراهیم نماد آرکتایپ جستجو گر است با ستاره پرست و ماه پرست و خورشید پرست همراه می شود ، بررسی می کند و می گوید انی لا احب الافلین و بعد به خدا ایمان می آورد ابراهیم خدا را کشف کرد بعضی ها اصلا سوال بزرگی برایشان پیش نیامده زندگی انسان ها بارم دارد هر انسانی بارم خودش هرکسی بسته به هوش معنوی خود با خداوند به همان گونه برخورد می کند یا خدای کودکانه ، خدای پدر و مادری ، خدا به سان پدر و مادر، خدایی که خواسته های دنیوی را برطرف می کند ، اینها کسانی هستند که برای حاجات مادی خود دعا می کنند مثلا آقای حسین الهی قمشه ای وقتی نوزادی بوده دچار بیماری اسهال می شود ، همه از کودک قطع امید می کنند پدر ایشان نذر می کند که اگر بچه نجات پیدا کند قصیده ای برای امام حسین بگوید دانش صد سال پیش در آن حد بود بچه ای که اسهال می گرفت با نذر و نیاز درخواست سلامتش را می کرد الان برای سرطان نذر می کنند البته بعضی وقتها هم معجزه اتفاق می افتد در صد سال آینده وقتی درمان این بیماری های صعب علاج کشف شود آیا مردم دعا نمی کنند؟

خودت باید مسئول باشی و طبق قانون مساله را حل کنی . خدای بیست و پنج سالگی  و سی سالگی با هم متفاوتند. پس از سی سال وارد مرحله ego self می شویم پیله می رسد و کرم تبدیل به پروانه می شود حضرت ابراهیم جستجوگر است خدای موهوم را نمی پرستد سوال می کند ، از خدا می خواهد حشر مردگان را به وی نشان دهد ، خدا هم می پذیرد و دستور کشتن چهار پرنده را به وی می دهد ، حضرت ابراهیم به خدا عرض می کند که ایمان دارم می خواهم یقین پیدا کنم ، نتیجه اینکه از سوالاتتان نترسید . سوال اگر از جستجو برخیزد به پاسخ می رسد . امام حسین در عصر خود جسور ترین است چون اهل افول نیست . خدای وی خدای جدی تری است  خداوند در سن پیری به حضرت ابراهیم فرزندی عطا می کند در خواب چند بار می بیند که فرزندش را سر بریده ( توجه به نشانه ها کتاب کیمیاگر)  و این کار را انجام می دهد چاقو را به گردن اسماعیل می گذارد تا اینکه خداوند گوسفندی به جای اسماعیل می فرستد تا همین حد فداکاری ابراهیم باعث شد تا ایشان به چه درجه ای برسند . امام حسین بیست و هفت اسماعیلش را جلوی چشمانش به شهادت رساندند . با یک لحظه تصور می توانی بفهمی چرا اول باید به ابراهیم سلام بدهی .

شبیه ترین پیامبر به امام حسین حضرت یحیا است که وی را هم سر بریدند.

ارث موسی(ع): حضرت موسی از سن کم اعتراض و از حق دفاع می کرد . حضرت موسی در مقابل حق متفاوت رفتار می کرد در جایی دیگر از دختران شعیب نبی که نمی گذاشتند آب از چاه بردارند دفاع کرد حضرت موسی دست خالی با فرعون به جنگ رفت امام حسین نیز علیه فرعون زمان خویش و برای اصلاح امت به جنگ برخواست .

ارث عیسی(ع): ‌عیسی چه قرابتی با حسین دارد؟ پاکی روح ، در آن داستان که پسری از حضرت عیسی درخواست می کند تا دختر شاه را برایش خواستگاری کند ومتعجب می ماند که چرا برای خود خواستگاری نکرد در قضیه ارینب نیز زیبایی آن زن اثری در امام نمی گذارد و او را تا برگشت شوهر سابقش به امانت پاس می دارد . در اتصال روحانی شفای روح قرار دارد امام حسین خاصیتی ورای دین دارد، مرتاضهای بزرگ وقتی سخن از امام حسین می آید ساکت می نشینند .

ارث محمد (ص): شجاعت، غیرت، تدبیر رسول خدا در وجود امام حسین ، ائمه علیهم السلام حتی یک بار از مسیر رسول الله خارج نشدند همه در شخصیت رسول اکرم ذوب بودند.

نوشته شده در جمعه 87/10/20ساعت 12:47 عصر توسط سیمین غروی نظرات ( ) | |