کانون مطالعاتی خانه توانگری
بی معنایی سرگردانی حیرت وقتی خدا را گم می کنیم! وقتی خدا رو بد معنی می کنیم وقتی خودمونو گم می کنیم! خودمون درست عمل نمی کنیمو سراغ دیگران می ریم اولین شب از شبهای قدر در فرهنگسرای سرو به لطف خدا و با همت بلند آقای دکتر شیری و دوستانشون در کانون توانگری برگزار شد، امشب جمع شدیم تا معنای زندگی، معنای عشق ورزی واقعی رو بفهمیم. جمع شدیم تا دسته جمعی دعا کنیم و خواسته ما همراه خواسته دیگران بالا بره، من و تو شدیم ما و دعا کردیم، با دلهای شکستمون از این روزهای سختی که بر هممون گذشت برای خودمون و بقیه دعا کردیم برای به دست آوردن معنا باید از بهشت بیرون بیایم دنیا پر است از بلا، آزمایش و سختی ایمان ثمره جنگ است، دینداری که برایش درد کشیده شده باشد اون روزای سخت ما رو از بهشتمون بیرون آورده، حالا شبهای قدر امسال با سالهای دیگه فرق می کنه؛ آخ که چقدر سبک شدیم . . . آقای برمایی یه شعری خوندن که استادشون تو روزای سرگشتگی براشون خونده بودن که خیلی قشنگ بود، البته چون نتونستم کلشو بنویسم تو اینترنت گشتی زدم و پیداش کردم همه در بعثت ذرات هستیم همه پیغمبر به ذات هستیم بشر آیینه دار بی ثباتی است و گرنه دانش توحید ذاتی است خدا جز خاک مأوایی ندارد جهان غیر خدا جایی ندارد خدا در لابلای لامکان است خدا مثل حقیقت بی نشان است خدا جاری،خدا می بارد اینجا خدا این عشق را می کارد اینجا خدا در گل،خدا در آب و رنگ است خدا نقاش این جمع قشنگ است خدا یعنی درختان حرف دارند شقایق ها درونی ژرف دارند خدا ذات گل و ذات قناری است خدا اثبات باران بهاری است خدا را می توان از خلسه فهمید خدا را درپرستش می توان دید خدا در باطن آباد شراب است خدا در قعر چشمان تو خواب است خدا در هر نظر آیینه ماست همین حالا خدا در سینه ماست امشب آمدیم تا از خداوند نمایندگی بگیریم؛ نمایندگی برای کمک کردن، برای خنداندن، برای ... . . . و چه شیرین است نمایندگی خدا را داشتن کاش بتوانیم . . . التماس دعا
Design By : Pichak |