کانون مطالعاتی خانه توانگری
روابط با زنان و مردان زن آتنایی معمولا دوستان نزدیک مؤنث ندارد. فقدان حس همدردی با دیگر دختران و یا نیاز او به برنده شدن دوستی را برای آتنا نا ممکن می سازد و باعث نابودی روابطش می گردد. آتنا هیچ گاه احساس خواهر واری با زنان ندارد. او نه تنها به پیشرفت و ترقی خواهران خود یاری نمی رساند بلکه در بسیاری مواقع سد راهشان نیز می شود. در مقابل رابطه دور و از بین رفته آتنا با زنان ، آتنا غالبا کشش بسیاری به سوی مردان موفق دارد. آنها مجذوب قدرتند و به جستجوی آن می روند. از موقعیت های گوناگون استفاده می کند تا کفایت و سخت کوشی خود را بر مردان آشکار سازد و از انجام هیچ کاری برای رئیس مذکر خود رویگردان نیست. همسر و همراه مردی کبیر بودن و فداکاری در حق او برای زن آتنایی به مفهوم احساس قدرت پیوند با مرد دلخواه است. زنان آتنایی رابطه خوبی با آدم های ساده لوح ندارند. در مقابل مردان رویایی و آنهایی که به دنبال ارزش های غیر مادی هستند و نیز مردان دلرحم کوچکترین حس همدردی و تحملی نشان نمی دهند. زن آتنایی غالبا خود مرد زندگیش را برمی گزیند. او مرد دلخواه خود را نشان می کند بعد با چنان ظرافتی پیش می رود که مرد ندانسته به سوی او کشیده می شود و فکر می کند که او خود زن را برگزیده است. زن آتنا روابط با همسر و فرزندان زن آتنایی در قلمرو مغز و اندیشه زندگی می کند و بدنش را ماشینی در خدمت خود می بیند. او نه زنی حساس شهوانی است نه عشوه گر و رمانتیک. مردها را بیشتر در قالب دوستی یا استادی می پسندد و نه در قالب دلداده. معمولا در انتخاب همسر هوشیار است و مردی موافق و دمساز را برمی گزیند. در طرح و تدبیر روش پیشرفت و ترقی همسر خود شرکت می کند، در مواقع لزوم نیز مانع از واکنش های عجولانه و آنی همسر خود می شود. غالبا در امور خانه با نهایت کفایت عمل می کند. ذهنیتی عملگرا دارد و به جزئیات امور توجه بسیار نشان میدهد. کنترل بودجه و وظایف دیگر هم برایش سهل است. مراقبت و پرورش فرزندان را به عنوان بخشی از وظیفه زناشویی خود به عهده می گیرد. بر خلاف هرا زن آتنایی از حسادت های جنسی بری است. او زناشوییش را شراکتی می داند که به نفع هر دو طرف است. معمولا بسیار وفادار است و از همسر نیز انتظار وفاداری دارد، اما خیانت جنسی را با عدم وفاداری یکی نمی داد. زن آتنایی تا جایی که پیوند ازدواجش پابرجاست، می تواند وجود معشوقه های شوهر را توجیه کرده و بپذیرد. او چه خود طالب طلاق باشد چه همسرش با وضعیت خود به خوبی کنار می آید و احتمالا دوستی با همسر سابقش را حفظ می کند. زنان آتنایی در نقش یک مادر آتنایی بی صبرانه مشتاق رسیدن فرزندانش به سن بلوغ است تا بتواند با انها صحبت کند، در انجام کارهای مورد علاقه شان به آنها یاری رساند . از داشتن فرزند پسر رقابت جو، برونگرا و تیز هوش و کنجکاو بسیار خرسند می شود و با دخترش چنانچه مانند او مستقل و از ذهنیتی منطقی بر خوردار باشد رابطه خوبی دارد حال آنکه از داشتن دختری سنتی چندان خشنود نیست. ذهن عملگرای آتنایی برای فرزندان رویایی و خیال پرداز تحمل پذیر نیست. مادر آتنایی از فرزندانش انتظار دارد مطابق دستورات او عمل کنند، در زندگی بر عواطف و احساسات فایق آیند و همچون خود او سرباز خوبی شوند. گرچه او غالبا قادر به بیان احساسات خویش نیست اما در حفظ ارتباطات خانوادگی و وقایع مربوط به خانواده و سنت ها کوشاست و رابطه اش با فرزندان و نوه هایش معمولا دوستانه و دلپذیر است. میانسالی و کهنسالی گذشت دهه های زندگی آبستن تغییرات چندانی برای زن آتنایی نیست. او در تمامی دوران زندگی پرتوان و فعال بوده از این رو به خاطر دستاوردهای گذشته اش در زندگی گاه میانسالی برای او بهترین دوران زندگی محسوب می شود. معمولا در این دوران وضعیت خود را می سنجد. همه امکاناتش را بررسی می کند و بدین ترتیب مسیر خود را می بیند و گذارش را برای ورود به دوره بعد تا اندازه ای هموار می گرداند. زن آتنایی به هنگام بزرگ شدن فرزندان خود آنگاه که هر یک پی سرنوشت خود خانه را ترک می کنند به عزلت و غم نمی نشیند بلکه این را فرصتی برای انجام بهتر و بیشتر کارهای دیگر خود می داند. پا به سن گذاشتن برای او به معنای کمبود نیست، برعکس، اعتماد به نفس و سلامت کلیش در این دوران از هر زمان دیگر بیشتر می شود و این در حالی است که زنان دیگر به اضطراب پیری و از دست دادن جذابیت و زیبایی دچار می شوند. بیوگی برای او غیر منتظره نیست. او می داند که حد متوسط عمر زن بیشتر از مرد است و از آنجا که او احتمالا با مردی مسن تر از خود ازدواج کرده دوران بیوگی خود را نیز پیش بینی می کند و غافلگیر نمی شود و حرفه خانوادگی را به تنهایی ادامه می دهد و در خارج از خانه زندگی فعال و پر مشغله ای را دنبال می کند. مشکلات روانی آتنا چنین زنی تک بعدی است و فقط برای کار زندگی می کند. با اینکه از مصاحبت با دیگران لذت می برد اما از شور وشعف عاطفی و کشش شهوانی، صمیمیت و اشتیاق و سر خوشی زندگی بی بهره است او حتی از لحظات نا امیدی و یأس و اندوه هم که موجب نزدیکی با دیگران و درک نیاز پیوند با انها می شود، نیزمحروم است . همسانی خالص با آتنا زن را از تجربه تمام و کمال عواطف انسانی دور می دارد، زیرا احساساتش به وسیله آتنا کاملا به درجه تعادل می رسد. آتنا زن را ورای حس غریزی نگه می دارد، به طوری که او نهایت هیچ یک از غرایز مادری، شهوانی و زایشی خود را حس نمی کند. او به حضور فعال کهن الگوی افرودیت(ایزد بانوی عشق) و هرا(ایزدبانوی زناشویی) در زندگیش نیازمند است چرا که در غیر این صورت این غرایز را بخشی از قرارداد زندگی و یا فعالیتی برنامه ریزی شده می داند. گرچه آتنا در بعد غرایز خود دارای عملکردی ضعیف می باشد اما چنانچه با پرورش سایر کهن الگوها وارد دنیای فعالیت های غریزی خود شود رموز آنرا به شیوه ای ماهرانه فرا می گیرد. لذا حضور و پرورش سایر کهن الگوها او را قادر می سازد تا در زندگی و شخصیت یک بعدی خود تعادل همگونی را برقرار نماید. برای این منظور علاوه بر پرورش کهن الگوهای آفرودیت و هرا، زن آتنایی بیش از هر چیز نیازمند بازیابی حس مادر بودن و پرورش کودک درون خود می باشد: پرورش کودک درون از آنجا که آتنا در هیئت زنی بالغ به دنیا آمد، او هرگز کودکی نکرد. یک زن آتنایی از همان اوان کودکی در پی یادگیری و باهوش شدن است و باورهای استواری دارد که گاها مشکلاتی را برای او به همراه دارد. از این رو او باید کودکی را که هیچ گاه نبوده، در خود باز یابد و به او اجازه بیان بدهد. برای این منظور زن آتنایی می بایست در مواجه با تجربه های جدید برخورد شخص بالغ معقول را کنار بگذارد( برخوردی که از کودکی داشته است) و در مقابل چون کودک با چشمانی گشاده با زندگی روبرو گردد، همه چیز را از نو ببیند و کشف کند. و همچون یک کودک زمانی که مجذوب چیز تازه ای در زندگی می شود، همه وجودش در اختیار آن چیز قرار دهد. او باید در بحبوحه بحران عاطفی تأمل کند و اجازه دهد دیگران یاریش کنند و به او آرامش بخشند. او برای بازیابی کودک گمشده درون نیاز دارد بازی کند، بخندد، گریه کند و نوازش شود. بازیابی مادر در اسطوره، آتنا ایزد بانوی بی مادری بود که تنها از داشتن یک پدر یعنی زئوس به خود می بالید و از وجود مادرش اطلاعی نداشت. از دید کهن الگویی زنان آتنایی از بسیاری جهات بی مادرند و نیازمند آنکه مادر خود را باز یابند و برایش ارزش قائل شوند تا بتوانند به خود اجازه مادر بودن بدهند. زن آتنایی عموما با کهن الگوی دیمیتر( ایزدبانوی مادری) حس نزدیکی ندارد، حسی که برای تجربه عمیق و غریزی مادر شدن به آن نیازمند است. برای پرورش و بازیابی این حس با تفکری جدی در مورد بچه دار شدن، چه خود زن بر آن آگاه باشد چه نباشد کهن الگوی مادر بیدار شده به فعالیت می افتد و رشد می یابد. او می تواند با به تصور در آوردن حاملگی و داشتن فرزند دیمیتر درون را پرورش دهد. توجه به زنان باردار، به آغوش کشیدن نوزادان و توجه عمیق به کودکان نیز می تواند این کهن الگو را فراخواند. در این صورت شاید زن اتنایی بتواند از زاویه جدیدی به مادر خود، زنان دیگر و نیز خود بنگرد. تنها با این تغییر طرز تفکر است که روابط زن آتنایی دستخوش دگرگونی می شود. یونانیان باستان در این رابطه بر رازی واقف بودند که ما نیز می توانیم از آنان بیاموزیم و در هنگام لزوم به کار بندیم: " با به تصویر درآوردن خدابانوان می توان آنها را در خویش برانگیخت."
Design By : Pichak |