کانون مطالعاتی خانه توانگری
اریش فروم تنها فرزند پدر و مادری روان رنجور بود.وی در 14 سالگی به هنگام جنگ جهانی 1 شاهد رفتار نا معقول هموطنان المانیش بود و میدید که تبلیغات مردم المان را به سوی تعصبی خشک و هیستریک میکشاند. فروم میدید که عوامل اقتصادی -اجتماعی.سیاسی-تاریخی افراد منطقی و شایسته را ناگهان دیوانه و عصبی میکند. وی با نظریات روانشناسان.فیلسوفان و جامعه شناسان اشنا شد...با اثار افرادی چون:کارل مارکس/ماکس وبر/اسپنسر... 2 نظام فکری فروم :1) نیروهای اجتماعی هستند که در دوران کودکی بر فرد اثر میگذارند. 2)عوامل تاریخی وجود دارن که در تحول نوع بشر اثر میکنندو سازنده ی شخصیت ادمی هستند. فروم میگوید:(برحسب ضرورت های جامعه ای که در ان زندگی میکنیم-ما همانی هستیم که مجبوریم باشیم!) نگرش فروم به شخصیت فروم شخصیت انسان را بیشتر محصول فرهنگ میداند و معتقداست که جامعه ی سالم افراد سالم دارد.جامعه ی بیمار در اعضای خود:دشمنی/بد گمانی و بی اعتمادی میافریند . اما جامعه ی سالم به اعضای خود اجازه میدهد عشق بورزند/تعقل کنند.به اعتقاد فروم تلاش برای سلامتی روانی در نهاد همه ی ماست و اگر به افراد فرصت داده شود این استعداد فطری شکوفا میشود. وی معتقد است که در سیر این شکوفایی جامعه باید خارج از دایره باشد. زیرا حتی تعریف جامعه از سلامت روان از زمانی به زمانی متغیر است در حالیکه در فطرت ما اینگونه نیست. مفهوم جالبی که در نظریه ی فروم است:مفهوم تنهایی است.او معتقد است که در نتیجه ی تکامل و جدایی از حیوانات پستتر ما از طبیعت جدا شده ایم و از طبیعت فرا رفته ایم.رفتارمان بر خلاف حیوانات غریزی نیست.و مهم ترین تفاوت انسان و حیوانات... در اگاهی انسان از خود/منطق و تخیل است. انسان میداند ...میداند که ناتوان است و خواهد مرد...!!!بنابراین عقل هم مصیبت است و هم موهبت.. مشکل ما یافتن راه حلی است برای این 2 گانگی.از این رو ما به دنبال شکل های تازه ای برای پیوند با طبیعت/دیگران و خودمان هستیم... انگیزش شخصیت سالم ابتدا فروم انگیزش های جسمانی را معرفی میکند که انسان ها و حیوانات مشترک است.ولی عامل موثر در شخصیت انسان نیاز های روانی و طریقه ی ارضای انهاست. بارور یا نا معقول؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! فروم 5 نیاز روانی را بر میشمارد که هر یک وجوه مخرب و بارور دارند... 1)وابستگی: فرد در اثر جدا ماندگی از طبیعت خواستار پیوند با دیگران است اما این پیوند در وجه مخرب میتواند تسلیم یا سلطه باشد اما راه بارور همان هنر عشق ورزیدن است. 2)استعلا:نیازی روانی در افراد است به این مضمون که فرد از حالت پذیرندگی و مخلوق بودن صرف فراتر رود.وجه مخرب ان ویرانگری است و وجه بارور ان ابداع و افرینندگی. 3)ریشه داشتن:حس تعلق /عشق و احترام به دیگری...میباشد.شیوه ی ناسالم ان:علائق زنا گونه به مادر در دوران کودکی است که در طی رشد به افراد دیگر سرایت میکند. به هر حال علاقه به 1 کس /چیزی صرف چون نزاد پرستی(در نازی ها) بت پرستی... و اما شیوه ی بارور گونه حس برادری به همه ی هم نوعان است. 4)حس هویت:احساس اینکه بدانی کیستی یا چیستی؟ شیوه ی سالم ان تشکیل فردیت است و کم رنگ کردن تعلقات افراطی.و اما شیوه ی نا سالم ان: خلق هویت همنواست که فرد از خود چیزی ندارد و تماما همرنگ دیگری یا گروه است. 5)موازین جهت گیری: در حقیقت جهتگیری فرد/مکتب و جهان بینی افراد است.کمال مطلوب ان است که:جهت گیری متکی بر عقل باشد. یعنی ادراک فرد عینی باشد. و نا معقول بودن و پیروی مکتب های دور از عقل نشانه ی بیماری است. ماهیت شخصیت سالم ماهیت شخصیت سالم از دیدگاه فروم همان فرد بارور است.فردی دارای عشق بارور.فردی دارای جهتگیری بارور.که نشانگان ان شامل: 1)تفکر بارور 2)خوشبختی 3)وجدان اخلاقی در درون 4)عشق بارور و در اخر فروم چندین جهت گیری غیر بارور نام میبرد و میگوید که ما در جامعه مان از انها استفاده ورسیدن به جهت گیری بارور به طور کامل میسر نیست اما میتوان در ان قدم گذاشت. به ان امید .
Design By : Pichak |