سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























کانون مطالعاتی خانه توانگری

دوره جدید کلاس ارتباط عاطفی توانگرانه با کمی تفاوت نسبت به دوره های قبلی در روز جمعه 18 اردیبهشت آغاز شد. از تفاوتهای این دوره، ارائه اون در طی 10 سمینار هست که با استقبال خوبی هم روبرو شد J

جلسه طبق برنامه ساعت 10 شروع شد. جلسه اول رایگان بود و به جز معرفی دوره و مقدمات، تفاوت بین فرد موفق و توانگر و قوانین توانگری هم گفته شد. در جلسه دوم مین گذاریهای رابطه عاطفی و اختلالات شخصیتی و در جلسه سوم زبان بدن با استفاده از نمایش فیلم و اسلاید به تفصیل توضیح داده شدن. خلاصه ای از مطالب رو اینجا براتون میگذارم؛ 

سیر دوره های توانگری شامل 1.رابطه عاطفی موثرتر 2. کهن الگوهای شخصیتی 3. سایه ها و 4. سفرقهرمانی است. و دوره رابطه عاطفی موثرتر یا (MEC) به طور کلی مطالب زیر را توضیح می دهد:

·         مفاهیم و فلسفه توانگری و قوانین کاربردی

·         مهارتهای پایه

·         مهارتهای پیشرفته

·         ارزیابی ارتباط

·      ازدواج/پس از ازدواج

 

برخی از قوانین موفقیت و توانگری در رابطه عاطفی شامل مطالب زیر است:

vقانون جذب: در زندگی همان چیزی را جذب می کنیم که توجه و انرژی و حواس خود را به آن معطوف می کنیم. 

vاصل نگهداری: شیوه نگهداری قدرت های درونی

·         پرهیز از آدمهای منفی

·         پرهیز از آدمهای منافی جریان های درونی

·         نرفتن به فضاهای منفی

vاصل جبران: یکی از مصداق های اصل جبران این است که بیش از آن مقدار که دوست دارید نشان دهید... اصل جبران بیان می کند که مقدار اضافه به صورت منفی در ناخوداگاه ذخیره می شود و بعدها باعث ایجاد آسیب در رابطه می گردد. این حالت می تواند برعکس هم باشد یعنی کمتر از مقداری که فردی را دوست دارید نشان دهید در این صورت آن مقدار نشان داده نشده به صورت میل شدید ذخیره شده و آن هم در شرایط خود آسیب زننده خواهد بود

vاصل خلا: خود را از شر آنچه که لازم ندارید خلاص کنید تا جا برای آنچه می خواهید باز شود .

üلایه های خلا

§اشیای به درد نخور

§آدمهای منفی

§افکار کهنه

§احساسات قدیمی و نخ نما شده

vتجسم خلاق

üآرزوهای خود را بنویسید

üتصویر آرزوی خود را ببینید

üاز جملات تاکیدی استفاده کنید

üتلقین یک قانون است نه یک خرافه  

 


نوشته شده در سه شنبه 88/2/22ساعت 9:14 عصر توسط سمیرا موسوی نظرات ( ) | |

تحقیقی از"ریچارد وایزمن"روانشناس دانشگاه هارتفورد شایر.

چرا برخی مردم بی‌وقفه در زندگی شانس می‌آورند درحالی که سایرین همیشه بدشانس هستند؟

مطالعه برای بررسی چیزی که مردم آن را شانس می‌خوانند، ده سال قبل شروع شد. می‌خواستم بدانم چرا بخت و اقبال همیشه در خانه بعضی‌ها را می‌زند، اما سایرین از آن محروم می‌مانند. به عبارت دیگر چرا بعضی از مردم خوش‌شانس و عده دیگر بدشانس هستند؟

آگهی‌هایی در روزنامه‌های سراسری چاپ کردم و از افرادی که احساس می‌کردند خوش‌شانس یا بدشانس هستند خواستم با من تماس بگیرند. صدها نفر برای شرکت در مطالعه من داوطلب شدند و در طول سال‌های گذشته با آنها مصاحبه کردم، زندگی‌شان را زیر نظر گرفتم و از آنها خواستم در آزمایش‌های من شرکت کنند.

نتایج نشان داد که هرچند این افراد به کلی از این موضوع غافلند، کلید خوش‌شانسی یا بدشانسی آنها در افکار و کردارشان نهفته است. برای مثال، فرصت‌های ظاهرا خوب در زندگی را در نظر بگیرید. افراد خوش‌شانس مرتبا با چنین فرصت‌هایی برخورد می‌کنند، درحالی که افراد بدشانس نه.

با ترتیب دادن یک آزمایش ساده سعی کردم بفهم آیا این مساله ناشی از توانایی آنها در شناسایی چنین فرصت‌هایی است یا نه. به هر دو گروه افراد خوش شانس و بدشانس روزنامه‌ای دادم و از آنها خواستم آن را ورق بزنند و بگویند چند عکس در آن هست.

به طور مخفیانه یک آگهی بزرگ را وسط روزنامه قرار دادم که می‌گفت: اگر به سرپرست این مطالعه بگویید که این آگهی را دیده‌اید، 250 پوند پاداش خواهید گرفت. این آگهی نیمی از صفحه را پر کرده بود و به حروف بسیار درشت چاپ شده بود. با این که این آگهی کاملا خیره کننده بود، افرادی که احساس بدشانسی می‌کردند عمدتا آن را ندیدند، درحالی که اغلب افراد خوش‌شانس متوجه آن شدند.

مطالعه من نشان داد که افراد بدشانس عموما عصبی‌تر از افراد خوش‌شانس هستند و این فشار عصبی توانایی آنها در توجه به فرصت‌های غیرمنتظره را مختل می‌کند. در نتیجه، آنها فرصت‌های غیرمنتظره را به خاطر تمرکز بیش از حد بر سایر امور از دست می‌دهند.

برای مثال وقتی به مهمانی می‌روند چنان غرق یافتن جفت بی‌نقصی هستند که فرصت‌های عالی برای یافتن دوستان خوب را از دست می‌دهند. آنها به قصد یافتن مشاغل خاصی روزنامه را ورق می‌زنند و از دیدن سایر فرصت‌های شغلی باز می‌مانند. افراد خوش‌شانس آدم‌های راحت‌تر و بازتری هستند، در نتیجه آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه را در جستجوی آنها هستند می‌بینند.

تحقیقات من در مجموع نشان داد که آدم‌های خوش‌اقبال براساس چهار اصل، برای خود فرصت ایجاد می‌کنند.

اول آنها در ایجاد و یافتن فرصت‌های مناسب مهارت دارند،

دوم به قوه شهود گوش می‌سپارند و براساس آن تصمیم‌های مثبت می‌گیرند.

سوم به خاطر توقعات مثبت، هر اتفاقی نیکی برای آنها رضایت بخش است.

چهارم نگرش انعطاف‌پذیر آنها، بدبیاری را به خوش‌اقبالی بدل می‌کند.

در مراحل نهایی مطالعه، از خود پرسیدم آیا می‌توان از این اصول برای خوش‌شانس کردن مردم استفاده کرد. از گروهی از داوطلبان خواستم یک ماه وقت خود را صرف انجام تمرین‌هایی کنند که برای ایجاد روحیه و رفتار یک آدم خوش‌شانس در آنها طراحی شده بود. این تمرین‌ها به آنها کمک کرد فرصت‌های مناسب را دریابند، به قوه شهود تکیه کنند، انتظار داشته باشند بخت به آنها رو کند و در مقابل بدبیاری انعطاف نشان دهند.

یک ماه بعد، داوطلبان بازگشته و تجارب خود را تشریح کردند. نتایج حیرت انگیز بود: 80 درصد آنها گفتند آدم‌های شادتری شده‌اند، از زندگی رضایت بیشتری دارند و شاید مهم‌تر از هر چیز خوش‌شانس‌تر هستند. و بالاخره این که من عامل شانس را کشف کردم.


  چند نکته برای کسانی که می‌خواهند خوش‌اقبال شوند

به غریزه باطنی خود گوش کنید، چنین کاری اغلب نتیجه مثبت دارد.

با گشادگی خاطر با تجارب تازه روبرو شوید و عادات روزمره را بشکنید.

هر روز چند دقیقه‌ای را صرف مرور حوادث مثبت زندگی کنید.  


  زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌کشی کردند. روز بعد ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش درحال آویزان کردن رخت‌های شسته است و گفت: لباس‌ها چندان تمیز نیست. انگار نمی‌داند چطور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس‌شویی بهتری بخرد.

همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت. هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد، زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: "یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده."

مرد پاسخ داد: من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!


  زندگی هم همینطور است. وقتی که رفتار دیگران را مشاهده می‌کنیم، آنچه می‌بینیم به درجه شفافیت پنجره‌ای که از آن مشغول نگاه‌کردن هستیم بستگی دارد. قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به اینکه خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم و از خودمان بپرسیم آیا آمادگی آن را داریم که به‌ جای قضاوت کردن فردی که می‌بینیم، در پی دیدن جنبه‌های مثبت او باشیم؟ 


نوشته شده در سه شنبه 88/2/15ساعت 5:2 عصر توسط سمیرا موسوی نظرات ( ) | |

 

 

برای اطلاع از جزئیات کلاس بر روی لینک زیر کلیک کنید:

دوره جدید مهارتهای ارتباط عاطفی

 

 


نوشته شده در دوشنبه 88/2/14ساعت 5:38 صبح توسط سمیرا موسوی نظرات ( ) | |

جهانی شایسته­ی ما

ما کودکان جهانیم.

ما قربانیان استثمار و آزاریم.

ما کودکان جنگیم.

ما قربانیان و یتیمان ایدز هستیم.

ما از آموزش با کیفیت و مراقبهای بهداشتی مناسب محروم هستیم.

ما از قربانیان تبعیضهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی و زیست محیطی هستیم.

ما کودکانی هستیم که به صدای آنها گوش داده نمی شود.

وقت آن رسیده است که ما نیز به حساب آییم. ما جهانی شایسته­ی کودکان می­خواهیم، برای اینکه جهانی که شایسته ماست، شایسته همه است.

...
ما سرچشمه مشکلات جهان نیستیم، بلکه منابع لازم برای حل آن هستیم.

ما هزینه نیستیم، سرمایه‌گذاری هستیم.

شما ما را آینده می‌نامید اما ما هم‌اکنون نیز هستیم.

 ...
ما سرچشمه مشکلات جهان نیستیم، بلکه منابع لازم برای حل آن هستیم.

ما هزینه نیستیم، سرمایه‌گذاری هستیم.

شما ما را آینده می‌نامید اما ما هم‌اکنون نیز هستیم.

(از کتاب "جهانی شایسته ما "، بیانیه کودکان در مراسم گشایش نشست ویژه مجمع عمومی سازمان ملل متحد)

 

جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان

Society for Defending Street and Working Children

هر جا کودکی به جای بازی ، تفریح و مدرسه ، مجبور به کسب درآمد باشد -هرچند به حساب نیاید- جزء کودکان کار است. آمارها نشان می­دهد 260 میلیون کودک در دنیا و2 میلیون در ایران برای ابتدای­ترین نیازهای خود و خانواده ناگزیر به کار هستند: واکسی، شیشه پاک کن اتوموبیل،آدامس فروشی، گل فروشی، فال فروشی،کار در کوره پزخانه، کاردر مزرعه و ...

به راستی این کودکان قربانی چه هستند؟ چرا مجبور به کارند؟ فقرمالی؟ فقر فرهنگی؟ بی سرپرستی؟ بد سرپرستی؟ بحران بی کاری؟ بحران اقتصادی؟...

بازار کار و سرمایه به دلیل ارزان بودن نیروی کار کودک، بی حقوقی مطلق ، عدم توانایی اعتراض، اعتصاب و تشکیل سندیکا از طرف کودکان، این نیروی خاموش را باز تولید و هر روز به تعداد آن می­افزایند.

تا امروز آنچه صورت گرفته در حدتعدادی پیمان نامه و قرارداد بین المللی و تصویب چند قانون مختصر وفاقد ضمانت اجرایی در ایران بوده. به دنبال حمایت از کودکان و وادار کردن دولتها به رعایت حقوق کودکان ،در دنیا تشکل هایی به این منظورشکل گرفته است. جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان با هدف پیوستن به این جنبش جهانی به عنوان تشکل های غیر دولتی(NGO) است که در سال 1382 به ثبت رسید.

فعالیت در این سازمان غیر دولتی توسط مدافعان و علاقه مندان حقوق کودکان با تخصص و تجربیات مختلف در مرکزی با عنوان"پروژه آموزشی- حمایتی کودکان کار و خیابان" انجام می گردد. ما فعالان این تشکل جمع شده ایم تا فراخوان خود را به گوش همه ی دوستداران کودک و مدافعان حقوق کودک برسانیم...

تا پایگاهی باشیم که کودکان کارو خیابان آن را مرجعی برای حمایت و رفع نیاز های خود بدانند

تا مسئولان نتوانند وجودشان را کتمان کنند.

تا حافظ کودکیشان باشیم.

تا دستاوردهای جهانی پیمان نامه نوامبر 1989 سازمان ملل را که به تصوب جمهوری اسلامی ایران نیز رسیده اجرایی سازیم.

تا مسئولان بپذیرند که زندگی شاد ، مرفه و برابر حق همه ی کودکان است، نبود هر یک را بی عدالتی و مسببانش را مجرم اعلام دارند.

 

جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان:

آدرس:تهران، میدان سروری(پاسگاه نعمت آباد) خیابان زمزم، خیابان جهاد، خیابان متین، پ 53

شماره تماس: 55365052 55863184

www.koodakekar.ir

www.koodakekar.org

info@koodakekar.ir

info@koodakekar.org


نوشته شده در جمعه 88/2/4ساعت 9:12 عصر توسط بهاره عباسیان نظرات ( ) | |

یونگ راهی برای خود شناسی

گاهی فکر میکنم دانستن هدف ما از مطالعه و آموختن رویکردی نو حتی بیشتر از خود آن رویکرد به ما کمک میکند.که بر عکس آن دیده شده که بسیاری از تئوری ها و نظریات را میخوانیم و چون فلسفه ی پشت آن را نمیدانیم خیلی به کار نمی اید.

رویکرد یونگ هم رویکردی جالب است که باید آگاهانه به آن بنگریم.

نظریه ی یونگ با مفاهیمی چون انیما و انیموس پایه ریزی شده است.

همین مفاهیم که ما را به شناخت ثنویت و زوجیت در جهان کائنات رهنمون میسازد.

آنیما که بانوی درون مردان است با خصوصیاتی چون:مادری -عشق-معنویت

و آنیموس که مرد درون یک زن است با خصوصیاتی چون:هدفمندی-عملگرایی-جنگجویی...

و برای ساخت انسانی کامل پیوند و امتزاج این دو لازم است.

افراد با خلقیات متفاوت تحت سیطره ی انواع آنیما و آنیموس اند.

به عنوان مثال: یک مرد معمولی که تنها آنیموس خود را زندگی میکند.یک مرد مرد!

یک مرد که فقط اندکی آنیمای خود را میزید.

یک مرد که تسخیر آنیما شده-شاکی از زنان است-و پر از ابهامات عاطفی.

مردی که انیمای خود را شناخته و آن را زندگی میکند.

و مردانی که در کنار آنیموس-انیما را زندگی میکنند...

با تمام این توصیفات مسئله این است که در هنگامه ی ازدواج بسیاری از این خصوصیات را بشناسیم و حتی در تکامل فردی خود به ابعاد شخصیتی مان رسیدگی کنیم تا مبادا تحت سلطه ی فرافکنی مثبت(دیدن خصوصیات خوبی که خود آنها را زندگی نکرده ایم در طرف مقابل)  ازدواج کنیم و تحت سلطه ی فرافکنی منفی(دیدن خصائص منفی فردی در طرف مقابل) جدا شویم.

بلکه سعی مان این باشد که هر روز به تعادل نزدیک گردیم.

به آن امید


نوشته شده در یکشنبه 88/1/23ساعت 12:3 عصر توسط فرزانه دستجردی نظرات ( ) | |

<      1   2   3   4      >
Design By : Pichak