کانون مطالعاتی خانه توانگری
" مغولان صندوقها و مصحفهای قران کریم را اخور اسبان خویش ساختند. " 10 " " به واقع پس از حمله مغول تا سالها هیچ توجهی به دانش و دانشمندان نگشت و انچه که در نزد مغولان ارج و اعتباری نداشت کتاب و کتاب خوان و کتاب نویس بود . و البته لازم است یاد گردد این مسئله که حملات مغولان یکباره و تمام شدنی نبود نتایج مخرب را مضاعف و اثرات ویرانگر ان را تشدید می ساخت . در این میان و در این وانفسا ، تنها مناطقی که با حمله و هجوم کمتری مواجه شدند ( به مانند نواحی غربی کشور از جمله تبریز ) توانستند اقبال بیشتری بیابند ، اما مناطق شرقی ایران زمین و دنیای اسلام ( به مانند ماوراء النهر و خراسان ) که سالیان بسیار مأمن و مأوای دانشمندان و دانش پژوهان بود در اثر حملات پیاپی مضمحل و نابود گشت و زمانیکه نواحی یاد شده رو به ویرانی نهاد ، دانش هم تقریبا به کلی از کشور رخت بربست « زیرا زندگی بادیه نشینی بر ان نواحی چیره گردید .» " 12 " چون مغولان را علم ومعرفتی نبوده است از قدیم تتبع سخن قامان می کرده اند و اکنون پادشاه زادگان را بر کلام و دعاوی ایشان اعتماد است و در وقت ابتدای کاری و مصلحتی تا با منجمان موافقت ایشان نیفتد امضای هیچ کاری نکنند و بیماران را هم بدین صفت معالجت نمایند . " 13 " در زمان مغولان دیگر علم و دانش به مفهوم واقعی خویش معنی نداشت و تنها در صورتی کاربرد می یافت که مشکلی از مشکلات فاتحان را حل می نمود و از جمله کاربردهای دانش افراد باسواد این بود که پس از اسارت ، کشته ها را شمارش نمایند. " 16 " دی بر سر مرده ای دوصد گریان بود امروز یکی نیست که بر صد گرید " 17 پی نوشت: بخش اول http://jahadstudingunit.parsiblog.com/565696.htm
" و این اکاذیب از مطول اندکی و از صد یکی است که ثبت افتاد ، غرض تقریر جهل و حماقت ان طایفه است . " 14
" حال ایا در پناه حاکمیت چنین تفکری می توان رشد و گسترش دانش و پشتیبانی قدرتمندان را از دانشمندان انتظار داشت ؟ انگونه که از تواریخ بر می اید ، در این وضعیت بغایت بغرنج نه تنها از عالمان و فاضلان حمایتی نمی شد بلکه هرکسی و از هر طبقه ای و از جمله دانشمندان طعمه شمشیر می گشتند . در مورد قاضی وحید الدین فوشنجی از بزرگان و علمای نامور ان روزگاران در منابع تاریخی امده است که در زمانیکه اسیر دست تولی پسر چنگیز گردید « از او پرسیدند تو کیستی ؟ و او گفت : من ادم بیچاره ای از جنس دانشمندان و دعاگویان هستم.» " 15
" هنر اکنون در دل خاک طلب باید کرد زانک اندر دل خاکند همه پرهنران " 18
------------------------------------------------------------
10-( بناکتی ، ابو سلیمان داوود ، تاریخ بناکتی ، به کوشش جعفر شعار ، تهران : انجمن اثار ملی ، 1348 ، ص366 و شبانکاره ای ، محمد بن علی بن محمد ، مجمع الانساب ، به تصحیح میرهاشم محدث ، تهران : امیرکبیر، 1363 ، ص236 وفضل الله ، رشیدالدین ، جامع التواریخ ، به کوشش بهمن کریمی ، تهران : اقبال ، چاپ چهارم ، 1374 ، ص361)
11-( خواندمیر ، غیاث الدین بن همام الدین ، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر ، جلد سوم ، تهران : کتابخانه خیام ، 1333 ، ص361)
12-( ابن خلدون ، عبدالرحمن ، مقدمه ابن خلدون ، جلد دوم ، ترجمه محمد پروین گنابادی ، تهران : بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، 1353 ، ص 1152)
13-( تاریخ جهانگشای جوینی ، جلد 1 ، ص 44)
14-( همان ، ص45)
15-( جوزجانی ، قاضی منهاج سراج ، طبقات ناصری ، جلد دوم ، تصحیح عبدالحی حبیبی ، افغانستان : انجمن تاریخ افغانستان ، 1343 ، ص 123 )
16-(نویسندگان روسی ، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز ، ترجمه کیخسرو کشاورزی ، تهران : پویش ، 1359 ، ص217)
17-( مستوفی ، حمدالله ، تاریخ گزیده ، به اهتمام عبدالحسین نوایی ، تهران : امیر کبیر ، چاپ چهارم ، 1381 ، ص746)
18-( جوینی ، محمد ، تاریخ جهانگشای جوینی ، جلد1 ، تصحیح محمد قزوینی ، تهران : دنیای کتاب ، چاپ سوم ، 1382 ، ص3)
با تشکر از سایت http://www.azargoshnasp.net/ برای متون کتب ذکر شده
بخش دوم http://jahadstudingunit.parsiblog.com/565732.htm
بخش سوم http://jahadstudingunit.parsiblog.com/565746.htm
Design By : Pichak |