کانون مطالعاتی خانه توانگری
یک بچه میمون بیخانمان که مشرف به مرگ بود با عشق یک کبوتر زندگی دوباره یافت. انتظار فرج از نیمه خرداد کشم امام خمینی تا حدود 42 سالگی بیشتر جهت گیریشان در جهت فلسفی بود. ایشان سرشار از ذوق عرفانی بودند واینگونه شناخته میشدند.به عنوان مثال کتاب سرالصلاه در سن 25 سالگی کاملا عرفانی بود.او اهل معرفت و محبت و معناشناسی بود. از 42 سالگی بعد از آقای بروجردی وارد صحنه سیاست شدندو برای اینکه برای عموم قابل فهم شود به حوزه فقهی رووی آوردند اما هنوز خمیر مایه ایشان همان عرفان ومعرفت بود. راز پیروزی امام در چیست؟ تحلیل روانشناسانه امام علی علیه السلام در حدیث زیبای زیر رمز جذابیت و نفوذ بر قلب و اقتدارامام است. عظم الخالق فی انفسهم و صغر ما دونه فی اعینهم توصیف کسانی است که خدا و هر چه وابسته به خداست در چشم آنها بزرگ است و بقیه چیزها به چشم آنها نمی آید. اگرچه که اصلا از گفتن این حرف خوشحال نیستم و با تمام وجودم آرزو می کنم این اتفاق نیفته، اما شرایطی پیش اومده که فکر میکنم این ها آخرین مطلب هایی هستش که توی این بلاگ می ذارم، یه خداحافظی زود هنگام! نمی دونم چقدر نوشته های من براتون مفید بوده ولی دوست دارم بدونید که با وجود اینکه هیچ پیش زمینه ای از وبلاگ نویسی نداشتم نهایت سعی ام رو کردم که بهترین ها رو بذارم. امیدوارم کانونمون همچنان فعال باشه و من هم بتونم یه روزی دوباره به این جمع برگردم.. ضمنا تا یادم نرفته اینم بگم قابل توجه خانم سمیرا موسوی که من سره قولم برای کتاب بولن هستم در اولین فرصت ها، ان شاءالله! موفق باشید آرتمیس من آمدم با پست جدیدی از خاطرات یکی از بهترین و متفاوت ترین سفر های عمرم :خاطرات سفر کوتاه اما بسیار پر بارم به منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس , بندر عسل لویه و خلیج آبی و بی نظیر همیشه فارس.این پست یک مقدار طولانی شد و از این بابت عذر می خوام ولی باور بفرمائید که آن همه تجربه ها و دیدنی های قشنگ رو نمیشه در کم تر از این خلاصه کرد.برای صرفه جویی در وقت و هزینه می تونید در ورد کپیش کنید و هر وقت خواستید با خیال راحت بخونید. صحنه ی اول:پرواز به سوی عسل لویه طبق قرار قبلی ساعت 5.45 صبح در فرودگاه با سایر اعضای تیم 25 نفره مان دیدار کردیم. این تیم شامل تعدادی از دانشجویان کارشناسی, ارشد ودکترا به همراه تعدادی از اساتید گروه شیمی و صنایع بودند.سفر از طرف جهاد دانشگاهی واحد الزهرا برگزارمی شد. با اعلام بلند گوهای فرودگاه به سوی گیت حرکت کردیم بعد از کمی تعلل سوار هواپیما شدیم.ومن در طول 1.5 ساعتی که برفراز آسمان پرواز می کردیم نتوانستم لحظه ای چشم از آن صحنه های بدیع و باور نکردنی بردارم.خانه های بزرگ و خیابان های شلوغ و پر از ماشین , بعد از چند دقیقه به اشیائ بسیار کوچکی تبدیل شدند که تشخیصشان دشوار می نمود و بعد طبیعت وحشی و عبور از فراز کوه ها که دقیقا مثل همان چروک هایی بودند که در نقشه های هوا شناسی هستند و رود خانه های مار پیچ و طویل وهمچنان آثارقرن ها تمدن بشری بر چهره ی خاکی و ساده ی زمین....و اسمان آبی که با یک خط سفید و ممتد از کویر جدا میشد. غرق در افکار خودم بودم که ناگهان صدای خلبان را شنیدم که اعلام کرد ما هم اکنون در حال پرواز بر فراز خلیج فارس هستیم.با شو قی عجیب به بیرون نگاه کردم و چشمانم بر آنچه در برابرم بود خیره ماند. یک هارمونی وطیفی عجیب از زیباترین آبی های دنیا که تا بی نهایت ادامه داشت :آبی آسمان و آبی خلیج همیشه فارس کمی بعد هواپیما در فرودگاه عسلویه به زمین نشست وبازدیدمان از عروس منطقه اقتصادی جنوب کشور شروع شد.؛ صحنه ی دوم: اینجا بوشهر,بندر عسلویه هنوز پایمان را از در فرودگاه بیرون نگذاشته بودیم که احساس کردیم وارد یک حمام ِ آب جوش البته در ابعاد خیلی بزرگ شده ایم. در همان فاصله ی کوتاه بین فرودگاه و اتوبوس همه ی انچه که در مورد آب و هوای مخوف عسل لویه شنیده بودم در برابرم مجسم شد و فهمیدم که چرا به یک کارگر ساده ی آنجا700 هزار تومان حقوق می دهند واین که چرا اصولا عده ی کمی از مهندسان حاضر می شوند برای کار به آنجا بروند.سوار اتوبوس شدیم و قرار بر این شد که بدلیل وسعت زیاد منطقه و همچنین بدی آب و هوا ما در اتوبوس زیر کولر بنشینیم و مهندسین پروژه های متفاوت در حین عبور ما از فاز های مختلف توضیحات مربوطه را بدهند. قبل از آن به سالن کنفرانس شرکت پتروشیمی پارس رفتیم و توضیحاتی کلی راجع به صنایع پتروشیمی و طرح های در دست اجرا داده شد و بعد برای بازدید به داخل منطقه رفتیم. صحنه ی سوم:بازدید از مجتمع های پتروشیمی عسلویه وارد منطقه شدیم... ادامه مطلب...
این بچه میمون که در یکی از جزایر چین بدون مادر مانده و در شرف مرگ بود نجات داده شد
و به بیمارستان حیوانات در یکی از استانهای چین برده و درمان برای وی شروع شد،
اما همچنان بیاشتها بود و حال مساعدی نداشت تا اینکه یکی دیگر از بیماران آن بیمارستان
که یک کبوتر بود او را زیر بال خود گرفت و احساس و عشق خود را به او نشان داد
و از آن پس میمون سلامتی و اشتهای خود را باز یافت.
1- گاهی به جنس مخالف " نیاز" داشته باش.
2- محتاط و ترسو بودن لزوما همیشه مورد نکوهش نیست.
3- مراقب باش فمینیست نشی .
1- از خود گذشتگی و ترحم همیشه بهترین راه حل نیست.
2- به "نیازهای خودت" بها بده.
3- برای همه در همه ی اوقات مادری نکن. به بچه هایت فرصت بالغ شدن بده. برای همسرت بیشتر همسری کن تا مادری.
1- به کودک درونت فرصت بده تا زندگی کند. احساساتت را سرکوب نکن. به احساسات دیگران بها بده.
2- به "طنازی" و دختران از نوع "لوس و عشوه گر" نگاهی متفاوت بنداز .
3- گاهی بعضی موفقیت ها را فدای "از دست نرفتن زنانگی ات " کن. می توانی آنها را با موفقیت هایی که کمتر با حفظ زنانگی در تعارض اند جایگزین کنی .
1- به "تک مرد" زندگی ات گاهی وابسته شو .
2- به یکی از زمینه های مورد علاقه ات بیشتر بها داده ، رشدش بده.
3- اصولا مردها "اسباب بازی" و "یک بار مصرف " نیستند. دائم عوضشان نکن.
1- به "اگو ورد" نگاهی تازه داشته باش .
2- گاهی خودی نشان بده ، بگذار بدانند که تو هم هستی .
3- "شور و هیجان" زندگیت را بیشتر کن .
1- از غیرت نسبت به همسرت بکاه، گاهی او واقعاً "مجبور" است در زمینه های کاری و... با زنان دیگر تعامل داشته باشد. این تعامل ها اکثرا سطحی و بی خطر اند.
2- ازدواج یکی از مهم ترین ارکان زندگیست، اما "همه ی زندگی نیست"، روی ارزش های دیگرت هم سرمایه گذاری کن.
3- مراقب باش بچه هایت حسود نشوند، یکی در میان آنها را هم در سفرها و دیگر تفریحات شرکت بده.
1- به درخواست هایی که با "اولویت بندی ارزش هایت" در تعارض اند با قاطعیت "نه" بگو .
2- توانایی ها، ناتوانی ها و نیازهایت را بشناس. هدفت را مشخص کن .
3- به "استقلال روانی " بها بده.
Design By : Pichak |