کانون مطالعاتی خانه توانگری
دوران صفوی دوران صفوی در ایران پس از اسلام، از بسیاری جهات و خصوصیات به دوران ساسانی در ایران پیش از اسلام شباهت دارد، وحدت و مرکزیت یافتن سرزمین ایران در زمان این سلسله و توجه به سنتها و آداب و رسوم و مذهب خاص ایرانی و ظهور شاهان بزرگ و نیرومند، و آبادی و آبادانی ایران زمین و تشکیل دربارهای مجلل و پیشرفت رشتههای گوناگون هنرهای ایرانی از ویژگیهای این دوران باشکوه است. در زمره این پیشرفتها و تحولات، از جمله توجه خاصی نیز به طرز پوشاک و بافتن پارچههای زربفت گرانبها و پدید آوردن و پوشیدن زیورهای گوناگون میشده است که همگی از ذوق و سلیقه ایرانیان این عهد حکایت میکنند. از تاریخ آن زمان و از سفرنامههایی که جهانگردان اروپایی درباره مردم و سرزمین ایران در عهد صفوی نوشتهاند و از نقاشیها و مینیاتورها و نمونه لباسها و پارچهها و زیورهایی که از این روزگار برای ما بازمانده و خوشبختانه مقدار آنها نیز فراوان است، چنین پیداست که زنان عهد صفوی، جامههای بس گرانبها و فاخر میپوشیدهاند و پوشاک رویی آنان مانند جامه مردان، اغلب یک تکه بود یعنی بالاتنه آن از دامن جدا دوخته نمیشد و جز در چند مورد، چندان تفاوتی با جامه مردان نداشت. قبای بانوان عهد صفوی در جلو از زیر باز میشد و بلندی آن تا مچ پا میرسید. آنان کمرشان را محکم نمیبستند و آستینهای قبایشان تنگ بود، آن چنان که به دست و بازو میچسبید و چینهای فراوان و زیبایی در بالای مچ دست ایجاد میکرد. اغلب زنان کلاه کوچکی به شکل برج یا عرقچینهای زیبایی به سر مینهادند و لچکها و دستارهای سفیدی را به طرزی جالب به سر میبستند. کلاهها و عرقچینها معمولاً به وسیله بندی در زیر گلو نگهداری میشد و هر کسی بسته به شأن و ثروت خود کلاه و دستار را با پرها و جواهر و زیورها و مروارید میآراست و بر زیبایی آن میافزود. برخی از بانوان از زیر کلاه، توری یا چارقد ابریشمینی را بر روی سر انداخته، دنباله و گوشههای آن را در پشت سر رها میکردند و گیسوان فراوان و پرپشت خود را بافته روی شانه میریختند. شلوار بانوان همچون شلوار مردان از پارچههای پنبهای رنگین دوخته میشد که به وسیله بند شلوار ابریشمین که از لیفه آن میگذشت در دور کمر محکم میشد و بلندی ساقههای آن که اغلب از پارچههای راه راه یا نقش(نوعی شماره دوزی) دوخته میشد و دارای حاشیه زیبایی بود، تا مچ پا میرسید. زنان از روی قبا در کمر، اغلب کمربندهای سیمین و زرین مرصع و گاه شالهای ابریشم و ترمه میبستند و شاهزاده خانمها معمولاً دو خنجر جواهرنشان از چپ و راست در لای شال کمر خود میگذاشتند که قبضههای مرصع آنها از پر شال خودنمایی میکرد. جوراب به معنی امروزی در آن روزگار معمول نبود و فقط زمستانها یک گونه جوراب دوخته از پارچه پا میکردند. این گونه جورابها اغلب از پارچههای زربفت با ساقههای حاشیه دار کوتاه دوخته میشد و دور ساق و نوک و روی پنجه پا با قلابدوزی و سیمدوزی آرایش مییافت. کفشها اغلب به شکل نعلین یا گاهی به تقلید از کفشهای فرنگی به شکل "قونداره" بود که از ساغریهای رنگین یا تیماج دوخته میشد. بانوان هنگام بیرون رفتن از خانه، چادر بسیار بزرگ سفید یا بنفش رنگی بر سر میکردند و فقط جلو صورت باز میماند. به طور کلی مردم این دوران چه مرد و چه زن، علاقه فراوانی به جامههای رنگارنگ و گلدار و زربفت و ابریشمین نشان میدادند و شال و کمر و دستار خود را حتماً از پارچههای گلدار و زریهای ظریف و گرانبها انتخاب میکردند. دوران پس از اسلام پس از درآمدن تازیان به سرزمین ایران و پذیرش دین اسلام از سوی ایرانیان، تحولات اجتماعی و مذهبی بزرگی در ایران پیش آمد ولی تا دو سه سده تأثیر این تحولات در فرهنگ مادی ایرانیان چندان محسوس نبود زیرا قوم غالب در این زمینهها چیزی نداشت که به قوم مغلوب تحمیل نماید بلکه میتوان گفت در این مورد کار برعکس بود. بنابراین در زمینه پوشاک زنان ایرانی نیز تغییرات ناگهانی پیش نیامد و تا مدتهای مدید اقوام ایرانی از همان پوشاک بومی خود که بر حسب محیط و اقلیم زیست اختلافهایی با هم داشتند استفاده می کردند و اگر تحولی در آنها پیش میآمد بر حسب مرور زمان بود نه تأثیر عوامل خارجی. به طور کلی میتوان گفت که تحت تعلیمات دینی، در این روزگار، طول دامن پیراهن بانوان کوتاهتر شد و بستن بند از زیر سینه که برجستگیهای بدن را بیشتر نمایش میداد، موقوف گردید. پیراهنها دارای یقه گرد و آستینهای پرچین و فراخ بود و تزئیناتی بر گرد بازوان مانند بازوبندی دوخته میشد که اغلب عباراتی به زبان عربی و خط کوفی بر آنها نوشته بود و گاه دور یقه و حاشیه لباس نیز با طرازهایی که نوشتههای کوفی داشت تزئین مییافت. زنان در این دوره موهای خود را بافته در پشت سر یا در دو سوی چهره و سینه میریختند و کلاهی که مانند نیمتاجهای عهد ساسانی بود بر سر مینهادند و در بیرون از خانه بدن و صورت خود را با چادرهایی به رنگ سفید میپوشانیدند. پارچههای این دوره که تا چهار پنج سده ادامه همان پارچه بافی دوران ساسانیان بود مانند آنها بسیار ظریف و نرم با طرحهای جالب بافته میشد که گاهی جملهها و عبارتهایی که به خط کوفی تزئینی در لابلای نقشها بافته میشد به آنها رنگ اسلامی میبخشید. در سدههای پنجم و ششم هجری بانوان ایرانی از روی پیراهن قبایی میپوشیدند که چاک آن از وسط باز میشد و با دگمه یا کمربند و شال بسته میشد، بهترین نمونه این گونه پوشاک را در گچبریهای که از ری بهدست آمده است، میتوان دید. دوران تیموری با سرازیر شدن تدریجی ترکان آسیای مرکزی به ایران و سپس تاخت وتاز مغولان در این سرزمین ناچار تحولاتی در جامه بانوان پیش آمد و عناصری از شیوه جامههای آسیای مرکزی و مغولی در پوشاک و آرایش سر و بر بانوان ایران نفوذ کرد، ولی این تأثیر چندان نیرومند نبود که یکباره اساس پوشاک بانوان ایران را در هم ریزد و آن را دگرگون سازد. زنان در این دوره نیز همان پیراهنها و قباهای چاکدار بلند را میپوشیدند که بر روی سینه و شانه و حاشیه آنها تزئیناتی از گلدوزی و زردوزی دیده میشود و کلاهها و سربندهایی که شباهتی از شیوههای ترکی یا مغولی در آن مشاهده میشود بر سر مینهادند و این وضع با تحولات و تغییرات جزئی تا دوران صفوی ادامه داشت. از آخرین باری که مطلب گذاشتم خیلی میگذره، 22 آبان!!! حوصله نوشتن یا بهتر بگم تایپ کردن نبود :( و اما دوره ساسانی تمدن و فرهنگ ملی ایران در دوره ساسانی با برپاداشتن آیین ها و آداب و رسوم کهن ایرانی دوباره تجدید حیات کرد و شیوه زندگانی مردم که پیشتر اندکی با رسوم بیگانگان درآمیخته بود، کاملاً رنگ ایرانی به خود گرفت. در این دوران بسیار طولانی و مهم، وجود شاهنشاهان نیرومند و کشورگشا و پدید آمدن دربارهای باشکوه و ثروتمند و روی کار آمدن طبقه دهگانان(فئودال) ایرانی نژاد که در سرتاسر ایران زمین پراکنده بودند، زندگی پرتجمل و پرتفننی ایجاد کرد که اثرات تجملات در پوشاک مردان و زنان این عهد که نمونه هایش بر روی آثار گوناگون بازمانده است به خوبی نمایان است. گونه دیگر از پوشش بانوان پیراهنی است با دامن چاک دار که بلندی آن تا میانه ساق پا میرسیده است و چاکها که حاشیه دوزی نیز می شده دامن را در دور بدن به چندین ترک تقسیم می کرده است . با این دامن، شلواری که مانند شلوار مردانه است می پوشیده اند و نمونه اینگونه پیراهن زنان را بر روی ظرفهای سیمین ساسانی میتوان دید. در دوره ساسانی پارچه بافی پیشرفت بسیار کرده بود و انواع پارچه ها و بافته های ابریشمی و پشمی و کتانی و پنبه ای با طرح ها و نقش ها و رنگهای زیبا در مناطق مختلف کشور بافته می شد که خواهان بسیار داشت و حتی بسیاری از کشورهای آن زمان که خود در بافندگی سابقه ای داشتند در بافت پارچه های خود از طرح های پارچه های ساسانی تقلید و اقتباس می کردند. پس از دوران بسیار کوتاه سلوکی که اندک تأثیری از فرهنگ یونانی یا فرهنگ آسیایصغیر در فرهنگ و هنر ایران مشاهده می گردد، دوران طولانی و برجسته اشکانی فرا می رسد که مدت چهارصد و هفتاد سال شاهنشاهان این سلسله استقلال و فرهنگ سرزمین ایران را در برابر بیگانگان نگه داشته، برگهای زرین و افتخارآمیزی بر تاریخ ایران افزودند. ولی جای افسوس است که در دوره ساسانی با انگیزه دشمنی و اختلاف مذهبی که میان خاندان اشکانی و ساسانیان وجود داشت، بسیاری از آثار و مدارک تاریخی و هنری و مذهبی این دوره درخشان در قلمرو حکومت ساسانیان نابود گردیده، از میان رفت. جامه زنان ایرانی در دوران اشکانی عبارت بوده است از: پیراهن آستین دار و بلند پرچین که دامن آن تا روی زمین کشیده می شده است و کمربندی از روی آن در زیر سینه می بسته اند که اندکی از گشادی آن کاسته، چین های بیشتری ایجاد می کرده است. از روی پیراهن بلند پیراهن دیگری می پوشیدند که بلندی آن نسبت به پیراهن اول کمتر بوده و یقه ای باز و آستین داشت. سربند زنان مانند سربند و شمله های زنان کرد و لر بسیار بزرگ بود. دور لچک و روی سربندها و کلاه ها را با نگین ها و سکه ها و آویزها و با علائم مذهبی همچون: هلال ماه و ستاره و پیکره و از این گونه زیورها می آراسته اند و گردن بندها و سینه ریزهای فراوان و پر کار از گردن و سینه می آویختند و النگو و گوشواره و انگشترهای متعدد به خود می بستند. دوران شاهنشاهی هخامنشیان که پس از مادها بر روی کار آمدند، آغاز شکفتن هنر و فرهنگ و شکوه تاریخ ایرانیان است. کشور گشاییها و قدرت و ثروت در این روزگار باعث آن گردید که ایرانیان به زندگانی بسیار مرفه و شکوهمند و پرتجمل دست یابند و جامه ها و پارچه ها و زیورهای گرانبها و زیبا بر خود بپوشند. در این روزگار که تیره ها و مردمان گوناگون شاهنشاهی ایران هریک به فراخور سرزمین خویش جامه های قومی خود را می پوشیدند، پارسیان نیز همچون دیگران از پوشاک ویژه تیره پارسی که در میان دیگر جامه ها کاملاً مشخص و شناخته شده است استفاده می کردند، اما در میان خود پارسیان طبقات مختلف از : لشگری و کشوری، مرد و زن، همه یکسان جامه می پوشیدند و اگر جامه های آنان با هم فرقی داشت، تنها از دیده جنس و رنگ پارچه و آرایشهای آن بود، بدینسان که در طبقات ثروتمند از پارچه های لطیف تر و گرانبهاتر و پر آرایشتر و در طبقات کم چیز از پارچه های ساده تر و کم بهاتر استفاده می کردند. مردم پارس نیز همچون بسیاری از مردمان روزگاران باستان، جامه های بلند و فراخ را می پسندیدند و زنان و مردان پارسی چون از دیده شدن پوست و تن برهنه شان بسیار شرم داشتند و برخلاف یونانیان آن زمان، نمایش تن برهنه و بی پوشاک را کاری برخلاف شرم و آزرم و بس زشت و ناروا می دانستند، کوشش داشتند، جامه ای بپوشند که بلند، فراخ و پرچین باشد تا گذشته از پوشیده بودن همه تن و بر، برجستگی های طبیعی اندامها نیز پیدا و نمایان نباشد. پارسیان از زن و مرد، گذشته از زیر پوشهای سفید رنگ پنبه ای، قبایی فراخ و شنلی شکل با دامن چین دار و بلند می پوشیدند که از دیده دوخت و شکل جالبش در میان جامه های مردمان روزگاران باستان، مانندی بر آن نمی توان یافت. هر قبای پارسی از دو بخش که به هم دوخته می شد، پدید می آمد؛ بخش نخست بالاتنه جامه بود که تقریباً به شکل دایره بریده می شد و نیمی از آن پشت و چین های زیر آستین و نیمی دیگر پیش سینه را تشکیل می داد. بخش دوم دامن قبا بود که در کمرگاه به بخش اول می پیوست و بسیار پرچین و فراخ بود و در جلو پاها، چین های آویخته فراوانی داشت تا هنگام راه رفتن مانع گام برداشتن نباشد. قباها از دیده دامن بر دو گونه بود "یک چینه" و " دو چینه". بانوان و مردان پارسی کمربند چرمی بر کمر می بستند و کفشهای آنان نیز از چرم بود و بندهایی داشت که در روی پا از درون هم گذشته کفش را محکم می کرد. در این دوره کار بافندگی را بیشتر زنان انجام می دادند و کار و مشغولیت بانوان ایرانی، بافتن پارچه های گرانبها و سوزن کاری بود و حتی شهبانوها و شاهدخت ها نیز در دربار، بدین کار می پرداختند.
پوشاک زن ایرانی در این زمان از تنوع بیشتری برخوردار است و چون آثار و نمونه های نسبتاً فراوانی از آن روزگار از کنده کاری روی فلز و موزائیک و نقش برجسته و تندیسه و پارچه برای ما بازمانده استاز اینرو با دقت و اطمینان بیشتری پوشاک و زیورهای بانوان را پی گیری کرده مورد پژوهش قرار داد.
گونه ای از جامه زنان این عهد مانند دوران پیش، عبارتست از پیراهن بلند و فراخ با آستین های بلند و گاه کوتاه که با بستن بندی در زیر سینه چین های فراوانی ایجاد می کرد. معمولاً بر انتهای دامن این پیراهن پارچه پُرچینی افزوده می شد که آن را از پیراهن های ساده و بلند پارتی جدا می ساخت. از روی پیراهن شالها یا روسری هایی بر دوش و روی بازوان خود می انداختند که وقار و زیبایی بیشتری به پوشاک می بخشید و گاه از آن به صورت چادر نیز استفاده می کردند. گاه از روی پیراهن بلند دامن مضاعفی با چین ها و زائده های شال مانند که به بالای دامن دوخته شده بود می پوشیدند و زائده ها را در خم بازوان خود می انداختند تا دامن دوم را بالاتر از دامن پیراهن نگاه دارد. اینگونه دامن، پوشاک ویژه بانوان عهد ساسانی است و از پارچه های نازک و بدن نما دوخته می شد و از اینرو رنگ و نقش پارچه پیراهن از پشت آن نمایان بود.
آثار کشف شده نشان می دهد که اشکانیان و پارتها، از حیث فرهنگ و مظاهر دیگر تمدن مردمی بسیار غنی بوده، زندگانی آنان در شکوه و تجمل و زیبایی دوستی دست کمی از دوران هخامنشی و ساسانی نداشته است و از جمله تظاهرات این تجمل دوستی، وضع پوشاک پارتها و اشکانیان است که چه مرد و چه زن جامه های بسیار زیبا و برازنده و باشکوه می پوشیده اند و با زیورهای گرانبها و ظریف که جنبه هنری آنها بسیار قوی می باشد خود را می آراسته اند.
بستن سربندهای گوناگون و استفاده از کلاه های مخروطی بلند و طبقه طبقه که تور یا چادری از بالای آن آویخته می شد بسیار معمول بود. بانوان پارچه ای را همچون شنل از روی دوشهای خود می آویختند و یا از آن مانند چادر استفاده می کردند و گاه آن را به دور کمر می بستند.
Design By : Pichak |