سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























کانون مطالعاتی خانه توانگری

با تشکر فراوان از خانم موسوی عزیز که مقاله ی دکتر فرخ سلیم خبرنگار و روزنامه نگار مسلمان! پاکستانی را در این وبلاگ و وبلاگ امیرکبیر آوردند (چرا یهودیان اینقدر قدرتمندند؟ چرا مسلمانان اینقدر ناتوانند؟). ابتدا قصد داشتم در قسمت نظرات کامنت بگذارم، اما دیدم مطلب آنقدر دارد طولانی می شود که بهتر است به صورت یک یادداشت جداگانه گذاشته شود. سر این مقاله در بعضی گروه های اینترنتی کار به دعوا و بگو مگو هم رسید!!! و این وسط توهین هایی هم به یهودیان و هم به اسلام شد که به نظرم اصلا کار درستی نبود، و نقل آنها را درست نمی دانم و اینجا فقط به آوردن عقاید شخصی ام اکتفا می کنم.
به نظرم دانشمند بودن یا شاخص بودن آن اشخاص نامبرده به یک چیزی بیشتر از یهودی بودنشان برمی گردد. به گمانم انسان شدن بعضی ها آنقدر ها هم به اسم مذهبشان مربوط نمی شود، علاوه بر این، نمونه های افراد موفق سیاستمدار ، دانشمند ، نیکوکار و ... در همه ی ادیان دیگر هم به وفور یافت می شود. بماند.
یهودیان به خاطر تعداد اندکشان و تهاجم های فراوانی که در طول تاریخ به آنها شده است، فوق العاده رو یکدیگر تعصب دارند و شدیدا از یکدیگر در زمینه های مالی و ... در تمام دنیا حمایت می کنند. اگر آنها را خانواده ای گسترش یافته بخوانیم آنچنان هم مبالغه نکرده ایم. کافیست شما یهودی باشید و برای ویزای بعضی کشورها از جمله آمریکا و ... اقدام کنید تا تفاوت پذیرش و مراحل کار را بیابید. یهودیان فوق العاده به دنبال قدرت هستند که این هدفشان را بیشتر از طریق سیاست سرمایه داری دنبال می کنند که واقعا هم سیاست کارآمدی بوده، چرا که ثروت و سرمایه یکی از بزرگ ترین اهرم های قدرت می باشد، و سیاست بعدیشان هم همان طور که در مقاله آمده، سیاست گسترش آموزش و پرورش یا به عبارتی توسعه ی علم و فن آوری است . یادم هست که یک بار یکی از اساتید عزیز برای کل مقاله های علمی کشور اسرائیل به رقمی معادل هفتصد برابر کل مقاله های ایران اشاره کردند( اگر رقم را درست یادم باشد)، که مسلما این سیاست دومشان یعنی تکیه بر پیشرفت علمی نیز سیاست بی نقصیست؛ و جا دارد بررسی کنیم که چطور یهودیان به همچین باوری در خصوص ارزشمندی علم رسیده اند.
و اما در مورد مسلمانان هم همان طور که درمقاله ی مذکور ذکر شده است، قسمت اعظم و شاید بشود گفت تمام عقب افتادگیشان برمی گردد به  عقب افتادن در عرصه های علمی و آموزشی . پس باید بگردیم دنبال ریشه های این عقب افتادگی ، مطمئنا آن قدر اسلام بر علم تاکید دارد که باید از این نوع عقب افتادگی در این عرصه تعجب کنیم . یکی از علت های غیر مستقیم ضعیف و ناتوان بودن مسلمانان آن است که اکثر کشورهای مسلمان، کشورهای فقیر و استعمار زده هستند که برخی از آنها از قبل از ورود اسلام به کشورشان فقیر و ناتوان بودند، اما کشورهای قدرتمندی همانند ایران و ... نیز وجود داشته است ، شاید جا داشت همه ی کشورهای مسلمان با توسعه ی علم و دانش ، جایگاه بالاتری یرای خودشان رقم زنند ، یعنی درست همان امری که در قرن های اول آمدن اسلام رخ داده بود . اعراب و مسلمانان کم کسی نبودند برای خودشان ، برای مثال در کشور های اروپایی وقتی می خواستند صحه بر خوب و مرغوب بودن کالاها بگذارند، روی کالا علامت مخصوص الله را می گذاشتند که یعنی مثلا این ها تولید مسلمانان است ( مثل مارک های خارجی الان ، که می گذارند روی جنس های وطنی خودمان ). حالا چی شد که کار به اینجا رسید و این قدر در زمینه های علمی پسرفت کردند الان نمی دانم، ریشه یابی و فهرست کردن تمام عوامل، کار مفصلی می طلبد. اما در مورد ایران خودمان که زمانی بخش مهم و وسیعی از جهان اسلام به شمار می رفته و پیشرفتش به نوعی پیشرفت مسلمانان به حساب می آمد ، به نظرم یکی از مهم ترین علل اوج نگرفتنش حمله ی مغول ها باشد؛ این فاجعه و اتفاق های بعد از آن را اصلا آن طور که باید توصیف نکرده و به حساب نمی آوریم ؛ صد ها هزار بلکه میلیون ها کتابی که سوزانده شد را چگونه می توانیم نادیده بگیریم (کتاب های آن موقع هم فله ای و چاپی نبوده اند که، هر کدامشان حاصل زحمت هزاران ساعت کار و اندیشیدن دانشمندان بوده اند) و اتفاق های بعد از آن هم که برای خودش داستانی است(رواج خانقاه نشینی و ...). آن موقع هم ایران فقط همین یه تیکه ایران نبوده است که . خیلی وسیع تر و برای خودش ملتی از مسلمانان بوده است، مغول هم سنگ تمام گذاشت و هرچی کتاب و کتابخانه و دانشگاه بود همه را آتش زد و افراد را هم گله ای قتل عام. از اینجا به بعد بقیه مطالب را صریحا از کتاب ها نقل می کنم ، آن قدر دل پر دارم از این مغول ها که هر وقت صحبت از بدبختی ایرانی ها می شود اکثرا یادی هم از کارهای آنها می کنم (البته اگر واقعا آن طور فاجعه آفرینی کرده باشند و مطالب کتب تاریخی صحت کامل داشته باشد). گوشه ای از این نقل ها را خیلی مختصر در قسمت دوم و سوم می آورم. تو خود بخوان
حدیث مفصل از این مجمل...

بخش اول  http://jahadstudingunit.parsiblog.com/565696.htm
 
بخش دوم  
http://jahadstudingunit.parsiblog.com/565732.htm
 بخش سوم  http://jahadstudingunit.parsiblog.com/565746.htm  


نوشته شده در دوشنبه 87/4/10ساعت 1:46 صبح توسط مریم نصرتی نظرات ( ) | |

 

... و آن گاه خداوند زن را خلق نمود و دگر هیچ.

 

 


نوشته شده در سه شنبه 87/4/4ساعت 11:11 صبح توسط مریم نصرتی نظرات ( ) | |

 

برای دکتر شریعتی خیلی احترام قائلم ، چون بشری بود که انسان به دنیا آمد ،
انسان وار "زنده" گی کرد ؛ و انسان گونه هجرت؛ و در دنیا هیچ کاری سخت تر
و گرانبهاتر از آن نیست که هم زمان هم انسان باشی و هم بشری چون همگان.

 


نوشته شده در چهارشنبه 87/3/29ساعت 6:36 عصر توسط مریم نصرتی نظرات ( ) | |

از جایی که مقابل کامپیوتر نشسته اید بلند شوید و شش قدم عقب بروید.
جالب نیست؟ جای دو تصویر عوض می شود. 
این دو تصویر جالب توسط فیلیپ ج. شینز و آد اولیوا از دانشگاه گلاسگو ایجاد شده است. 
معلوم نیست چطور این تصویرها را ساخته اند .
از نظر متخصصان این کار در فتوشاپ امکان پذیر نیست!


نوشته شده در چهارشنبه 87/3/22ساعت 7:17 عصر توسط مریم نصرتی نظرات ( ) | |

فاطمه شأن رفیعی دارد نه از آن جهت که دختر پیامبر خداست، چرا که رسول خدا دختران دیگری هم از بانو خدیجه داشتند. فاطمه لیاقت خود را دارد نه از آن جهت که همسر حضرت علی است ، چه آن حضرت بعد از فاطمه همسران دیگری هم داشتند ، فاطمه منزلت خود را دارد نه از آن جهت که مادر آن چهار بزرگوار است ، چه اگر هم صحیح باشد به شخصی به خاطر نسبت به شخص دیگر منزلت دهیم، عقل حکم می کند به فرزند منزلت دهیم به خاطر مادر ، نه به مادر به خاطر فرزند، که حتی این امر هم صحیح نمی باشد؛ و فاطمه عزیز و بزرگوار است نه از آن جهت که مورد ظلم واقع شد.

فاطمه فاطمه است و شأن و درجه ی خود را دارد و حالا از قضا دخت پیامبر، همسر علی و مادر آن بزرگواران هم می باشد و حقش را هم گرفتند. اما هیچ کدام از این ها علت نورانیت و قدسیت او نیست.


نوشته شده در شنبه 87/3/18ساعت 11:28 صبح توسط مریم نصرتی نظرات ( ) | |

<      1   2   3   4      >
Design By : Pichak