کانون مطالعاتی خانه توانگری
پوزیدون جنسیت : مرد پدر : کرونوس مادر : رئا همسر : همسران فراوان وابستگان : برادر زئوس ، هادس ، هستیا ، دیمیتر و هرا مرگ : نامیرا پسر کرونوس ورئا و برادر کوچک زئوس بودکه در تقسیم جهان بعد از شکست کرونوس دریاها به او رسید و اورا خدای مطلق دریا می دانستند. پرورش دوران کودکی وی توسط تلکین ها (1) و کفیرا دختر اوشن صورت گرفت و هنگامی که به سن بلوغ رسید عاشق هالیا خواهر تلکین ها شد و از این وصلت صاحب شش پسرو یک دختر بنام رودس گردید این موضوع در جزیره ای صورت گرفت که بعد از آن بنام جزیره رودس نامگذاری گردید. پوزئیدون نه تنها حکومت امواج را بلکه ایجاد رگبارهای توأم با رعد و برق را نیز در اختیار داشت و می توانست با سه شاخه خود صخره های بزرگ ساحل را از جای خود کنده و به وسیله همان سه شاخه مخصوص چشمه ها را جاری کند .هم چنین افسانهها حاکی از این بو د که اسب را نیز او با ضربه نیزه سه شاخهاش آفرید. پوزئیدون با هرا و آتنا ، در توطئه ای که هدفش بزنجیر کشیدن زئوس بود شرکت جست ولی در برابر تهدید از تصمیم خود صرفنظر کرد . پوزئیدون مدت یکسال ، با آپولو و ائاک به ساخت حصارتروا پرداخت ولی لائومدون از پرداخت دستمزد مقرر به وی امتناع کرد و پوزئیدون برای انتقام ، موجود دریایی عجیبی را مامور آزار و غارت مردم تروا کرد و این منشاء کینه پوزئیدون نسبت به تروائی ها بود و به همین جهت در جنگ تروا به نفع آکئی ها مداخله کرد . هنگامیکه افراد بشر در شهرها ساکن شدند ، خدایان تصمیم گرفتند که هرکدام ،یک یا چند شهر را به ستایش و تجلیل خود اختصاص دهند . که در این میان چند شهر مورد نظر چند تن از خدایان بود و این باعث اختلاف آنها شد و ناچار حکمیت در این مورد را به زیردستان خود و حتی به افراد بشر واگذار کردند و در این قضاوتها بخت با پوزئیدون مساعدت نکرد. از جمله : 1 – اوبا هلیوس ( خورشید ) بر سر شهر کرنت به مبارزه پرداخت و چون حل اختلاف به( بریاری) واگذار گردید او به نفع هلیوس رای داد. 2 – بر سر شهر اژین با زئوس درگیر شد که در آنجا نیز رئوس بر او غلبه کرد . 3 – در ناکسوس با دیونو سوس 4 – در دلف با آیولو 5 – در ترزنه با آتنا که در همه رای به شکست او دادند 6 – و در آتن نیز که معروفترین مبارزات او بود .پوزئیدون مدعی آتن بود و اول او با سه شاخه خود دریایی بر فراز آکرویل بوجود آورد شهر را به تصرف درآورد اما آتنا با عجله بدنبال وی رفت و سکروپس را فرا خوانده ،او را شاهد فعالیتهای خود نمود و آتنا درخت زیتونی در آنجا کاشت سپس مدعی مالکیت شهر شد زئوس قاضی این مجادله قرار گرفته بود و خدایان المپ بعنوان حکم تعیین شدند که آنها رای به نفع آتنا دادند و سکروپس شهادت داد که آتنا نخستین بار درخت زیتونی را روی تخته سنگهای آکروپل کاشته است و ... . پوزئیدون نیزکه سخت متغیر شده بود ، جلگه الوزیس را زیر آب فرو برد . از وصلت باتوزا پولیفم ( یکی از سیکلوپها ) از وصلت با مدوز ، کریزائور ( مرد شمشیرطلایی ) و پگاز ( اسب بالدار ) واز ازدواج با آمیمونه ،نوپلیوس ( بانی شهر ناپل ) و از وصلت با ایفی مدی ، آلوادها ( 2 ) بدنیا آمدند . پوزئیدون روابط عاشقانه ای نیز با دیمیتر داشت ، که از این روابط ، دختری که به زبان آوردن نام او ممنوع بود( او را به صورت اعم ، خاتون می خواندند ) و آریون اسبی که آدراست در اردو کشی هفت فرمانده به تب بر آن سوار شد بدنیا آمدند . پوزئیدون از همسر رسمی و مشروع خود آمفیتریت که یکی از نرئیدها بود صاحب فرزندی نشد . نمادهای پوزئیدون: پوزئیدون را معمولاً در حالی که سه شاخه ای در دست داشت( اسلحه مخصوص ماهیگیران ) و بر ارابه ای که با حیوانات عجیب که نیمی از بدنش اسب و نیم دیگرش مار بود و اطراف این ارابه را ، ماهی ها ، خوک های بحری ، انواع و اقسام موجودات دریایی از قبیل نرئیدها و غیره فراگرفته بودند ، تصویر می شد.نامهای الوهیت دیگری که به پوزئیدون نسبت داده شده عبارتند از خدای زمین لرزهها و اسبها. نمادهای مرتبط با پوزئیدون عبارتند از: دلفین، نیزه سه شاخ و سه ماهی چنگک دار نیزهای پسر دریا ( پونتوس و زمین می باشند که یکی از خواهرها به نام هالیا با پوزئیدون ازدواج نمود تلکین ها به کمک کافیرا به پرورش او پرداختند ،و همچون وظایفی را که کورتها برای پرورش زئوس انجام می دادند آنها نیز به عهده گرفتند. ابتکار تراشیدن پیکر خدایان را به آنها نسبت می دادند . آنها جادوگران ماهری هم بودندو می توانستند باران و برف و تگرگ از آسمان نازل کنند و همچنین خود را به هر شکلی درآوردند . آنها را به شکل موجوداتی نیمه دریایی و نیمه زمینی یعنی قسمت پایین بدن آنها را به شکل ماهی یا مار تصورمی گردند . و چنین معروف است که آنها جزیره رودس را برای آنکه به بر و بی حاصل باشد ،با آب استیکس ( رودمرده ) آبیاری کردند که این عمل موجب خشم خدایان برآنها شد ، آپولو با تیر های خود آنها را کشت و زئوس نیز به وسیله صاعقه آنها را کشت و به قعر دریا پرتابشان کرد. (2)آلوادها ( ALOADES ) ایفی مدی عاشق پوزئیدون شد و عادت داشت که برای گردش به کنار دریا رفته ، امواج دریا را با دست بگیردو در سینه خود بریزد عاقبت پوزئیدون تسلیم او شد و از این پیش آمد دو پسر به نامهای اوتوس و افیالتس که به آلوادها معروف شدند و از ژئانها بودند متولد شدند این دو پسر هرسال پنجاه سانتیمتر از عرض و یک متر و هفتاد سانت از قد بزرگ می شدند و وقتی که به 9 سالگی رسیدند تقریباً چهارمتر عرض و 17 متر طول داشتند و زمانی که تصمیم گرفتند به جنگ خدایان بروند این جنگ باعث شکست و به هلاکت رسیدن آنها شد. امروز سالروز اولین قدم انسان بر روی ماه است. 39 سال پیش در 21 جولای 1969 به وقت کشورمان (ساعت 22:56 شب 20 جولای به وقت شرقی آمریکا) "نیل آرمسترانگ" فضانورد آمریکایی اولین قدم یک انسان را بر روی تنها قمر کره خاکی گذاشت. این ماموریت 16 جولای در ساعت 9:32 به وقت محلی آغاز شد. زمانی که راکت "زحل 5" از مرکز فضایی کندی در فلوریدا پرتاب شد و فضاپیمای آپولو 11 را تا ارتفاع بیش از 111 متری با خود حمل کرد. نیل آرمسترانگ فرمانده ماموریت، مایکل کالینز و ادوین ای. آلدرین جی. آر، سه سرنشین این فضاپیما بودند. پس از یک سفر آرام که چهار روز به طول انجامید، این سه انسان وارد مدار ماه شدند. آرمسترانگ و آلدرین سوار بر "اتاقک گردش ماه" (LEM) شدند و در روز 21 جولای این اتاقک پرنده به آرامی روی خاک ماه در منطقه ای با عنوان "دریای آرام" فرود آمد. این مانور به روش دستی هدایت شد چرا که در حالت خودکار، خطر رفتن به انتهای حفره وجود داشت. در پایان این مانور، سوخت موتور تقریبا تمام شده بود و به همین علت اتاقک در حدود 6 کیلومتر دورتر از نقطه پیش بینی شده بر روی خاک ماه نشست. پس از گذشت چند ساعت و پس از آنکه کنترل موقعیت در اختیار مرکز کنترل هاستون در تکزاس قرار گرفت، این مرکز اجازه خروج از اتاقک را صادر کرد. به این ترتیب، آرمسترانگ به عنوان نفر اول از اتاقک خارج شد و به محض آنکه اولین قدم انسان را بر روی خاک ماه گذاشت و پایش سطح ماه را لمس کرد جمله تاریخی خود را بیان داشت: "این گامی کوچک برای انسان و گامی بزرگ برای بشریت است."
نمی دونم باید خندید یا گریه کرد، نمی دونم واقعا وقت اون رسیده که به خودمون بیاییم یا من توهم برداشتم که فکر می کنم وقت بلوغ ملت نزدیکه، نمی دونم عزیزم، واقعا خدا باید تو هزار جای قرآن تکرار می کرد که : " نیست انسان جز سعیش" تا باورت بشه که راست می گه. حتما باید برات نقل زندگی پیغمبر و امامان رو بیارم تا به خودت بیای و اینقدر ساده لوحانه سرنوشت خودت و دیگران رو نسپری دست چرندیاتی که به اسم دین داده اند به خوردت ، باید حتما خودت و مملکتت به اوج فلاکت برسند تا بفهمی اون چیزی که به اسم قضا و قدر کردند تو سرت چیزی نیست جز تفسیر یکی مثل من و تو. البته تقصیری نداری ها ، تحریف و تفسیر دین یا هر علم و اتفاق دیگه ای، از همون آغاز پدید آمدنشون شروع می شه، موضوع جدیدی نیست، فقط تو باید هوشیار باشی و هر حرفی و هر تفسیریو به راحتی قبول نکنی ، وگرنه تا بوده این تفسیر ها و تحریفات بوده اند و شاید (بدبختانه) حالا حالاها هم خواهند باشند . آخه گلم، برادر خوبم، خواهر خوبم، این چه تفکریه که فکر می کنی تو هر جوری که باشی و هر جوری که کار کنی هیچ فرقی نمی کنه. حضرت پیغمبر اون قدر با ظرافت و دقت قبر کسی را محکم می کرد که بعضی پرسیدند: این همه دقت در چیدن خشت های قبر این مسلمان برای چیست؟ فرمود:" خداوند دوست دارد مسلمان در هر کاری محکم کاری کند". حضرت علی و یاران در سایه ی دیواری نشسته بودند . حضرت متوجه شد دیوار کج و سسته، بلند شدند و زیر سایه ی یه دیوار دیگه نشستند. یکی از همراهان ازشون پرسید: یا امیر المومنین آیا از قضای الهی می گریزی؟ جواب دادند:" از قضای الهی به قدر الهی پناه می برم". عزیزم اینارو برای تو نگفتما، تو بشو مهندس، و ساختمون سست درست کن بگو اگه خدا بخواد که می ریزه اگرهم نخواد که نمی ریزه، یه موقع کارتو درست انجام ندیا، یه موقع زندگی آدمارو به لجن کشوندی عذاب وجدان نگریا، آخه تقصیر تو نبوده که ، تقصیر خدا بوده که همچین قانونی نداره که تاوان هر نوع اشتباهی رو به عهده بگیره و گندکاری و کوتاهی ماهارو جبران کنه. عزیزم! امتحان داری یه موقع درس نخونیا، دعا که هست، از خدا حرکت از خدا هم برکت. برادر و خواهر وظیفه شناس من! یه موقع تو اداره یه خورده وقت نماز و تعقیباتت رو کم نکنی که محض رضای خدا ارباب رجوع ها یه خورده کمتر اذیت بشندا، خب البته اگه یه چندتا آدم بیچاره ، که امروز تو این ساعت کارشون گره خورده به کار تو یه مدتی هم بمونن تو یه صف چند متری که چیزی نمی شه ، دیگه آسمون به زمین نمیاد که ، اصلا به تو چه که دلسوزه بقیه باشی ، مگه کسی دلسوز تو هست که تو باشی ، بزار اینا هم یه خورده بکشند. جان من ، عزیز من ، یه موقع یه دو ساعت ناچیز نزاری و خوب به تصمیمی که گرفتی فکر کنیا ، هر چی شد شد ، مگه دست توِِِ ِِِِِِِ ِ؟ هرچی خدا بخواد همون می شه ، مگه خواست تو تاثیری داره تو عواقب کارت ، اصلا فکر چیه ، فکر یعنی دخالت تو کارای خدا ، استغفرالله ، تو فقط یه استخاره بکن یا بده یه حاج آقایی تلفنی برات بکنه، دیگه هرچی اومد همونو انجام بده، اتفاقا این جوری بهتر هم هست ، نشون می ده تو ایمانت از اونی که به خودش زحمت می ده و مطالعه و چون و چرا می کنه و بعد یه تصمیمی می گیره ، خیلی بیشتره . اصلا می دونی چیه ، دردسرش هم کمتره ، چون وقتی اون شخص اشتباه می کنه ، می شینه "خودشو" ملامت می کنه نه کسی دیگه ای رو ، می شینه فکر می کنه کجای کارش اشتباه بوده ، گاهی مجبور می شه قبول کنه که قصور از طرف خودش هم بوده ، و از همه مهم تر، گاهی مجبوره هزینه بده برای تصمیمی که اون موقع گرفته ، اما تو چی ، اراده ی تصمیم از تو نبوده که بشینی به اشتباهات فکر کنی ، پس همین جوری خیلی راحت تر و بی زحمت تره. اصلا میدونی چیه ، این حرفارو ولش کن بزار کنار ، این حرفا همه مستلزم اینه که بدونی و یقین داشته باشی که در دستگاه الهی ، به انسان این اجازه داده شده که انتخاب کنه ، اراده کنه و خودش دست به کار بشه، بابا هر کی ندونه من و تو که خوب می دونیم چه عارفایی هستیم برای خودمون، هرکی ندونه من وتو که خوب می دونیم اونایی که به این مسائل فکر می کنن چه دنیا پرستایی هستند برای خودشون، اگه اختیار داشته باشیم و اراده بکنیم پس مقام توکل و رضای مادرزادی و "موروثیمون" رو چی کار کنیم . فوقش اینه که بعدا وقتی دیگه خیلی دیر شده و هیچ نیرویی برامون نمونده، می فهمیم که نه تنها مفهوم قضا و قدر و توکل و رضا و خیلی چیزای دیگه برامون درست جا نیفتاده ، بلکه اساسا ما یک عمر به جای دین، بیشتر پیرو یک مشت خرافات و تحریفات وتفسیرات و مراسم و سنت هایی بودیم که هیچ کدومشون از ابتدا در دین اصیل و خالص اولیه نبودند. عزیزم می دونی چرا دو تا ملت اون ورتر اون جوری پیشرفت کرده اند و ملت تو این طوری درجا زده؟ چون اونها باور کردند که اختیار دارند، باور کردند که می تونند تصمیم بگیرند، انتخاب کنند، اراده کنند، هزینه بدهند و صعود کنند، اما توهنوز شهامت به دست گرفتن سرنوشتت رو پیدا نکرده ای، تو هنوز حاضر نیستی به خودت زحمت بدی و انتخاب کنی ، تو هنوز حاضر نیستی هزینه و قیمت سعادت رو بدی و رو پای خودت بیاستی ، تو هنوز نمی خواهی خواسته هایت را از مجرای زمینی و از طریق اسبابش به مرحله ی ظهور برسانی ، هنوز می خواهی زرنگ بازی کنی و به جای کم کاری ات آویزان خدا شوی تا تاوان تنبلی های تو را خدا بدهد، و هیهات اگر عدل الهی این باشد که گروهی بها دهند و گروهی ندهند و به هر دو گروه مساوی دهند. کار: · زئوس باید در جایی فعالیت کند که جای پیشرفت داشته باشد . · از دور اعمال قدرت میکند و همه چیز را زیر نظر دارد . · خود را درگیر جزئیات نمیکند. · شخصیتی قوی و آسیب ناپذیر دارد. · بی رحمی لازم برای تصمیمات بزرگ را دارد و با همین بی رحمی و قاطعیت سبب بقای سیستم میشود. · در کار به زیردستان اطلاعات چندانی نمیدهد. · او در هر سمتی که باشد تشکیل حوزه حکومت شخصی میدهد و برای خودش چهار چوب و قانون دارد ، یک زئوس تایپ اگر آبدارچی یک اداره هم باشد همانند یک وزارت خانه برای آشپزخانه قانون میگذارد و اجازه دخالت به کسی نمی دهد.همانگونه که در کودکی هم خیلی زود مرزگذاری میکند و حوزه قدرت تشکیل میدهد.(اتاق من) · زئوس آدمهای اطرافش رو در دو دسته قرار میده: آدمهای معمولی / رفیق و رقیب! رفیق و رقیب هر دو در یک دسته هستند چون زئوس بازی قدرت رو به سرعت شناسایی میکنه و رقیب رو به رفیق تبدیل میکنه · سعی در توسعه قدرت خود دارد و در ارتباطهایش حسابگرانه عمل میکند . · او در کار بازی برنده برنده دارد.(winner winner) ازدواج: · زن برای زئوس تایپ یک هدف است . · معمولا زود ازدواج میکند( زیرا با ازدواج میتواند حوزه حکومت شخصی اش را گسترش دهد.) · بعد از ازدواج تبدیل به یک کنترلگر میشود.با پول ، حمایت ، تهدید و ... · زئوس آرکتایپ مورد علاقه بسیاری از زنان است و برای آنان همیشه جذاب است. · نمیتواند تداوم رابطه عاطفی داشته باشد. · او به خاطر میل به جاودانگی همیشه به دنبال دختران جوان است. آفت های زئوس: · زئوس ها کمال طلب هستند و آفت کمال طلبی این است که همیشه نمره بیست وجود ندارد، ضمنا در بسیاری از موارد کمال گرایی به بی عملی منجر میشود. · آنیما و کودک درون را به سرعت از بین میبرد. · او ارتباطی با عواطف ندارد و معمولا عواطف را قربانی میکند به خاطر وجود چنین دیدی آدمهای عاطفی را نیز سرکوب میکند. · کار فرزندان را به مادر میسپرد. · نمیتوانند بگویند کمک میخواهم و در مشکلات خود بیشتر به کار پناه میبرند.(انکار درد و هویت یابی با قدرت ) · میتواند خیانت کند و یا دیگران را سرکوب کند. · در خانواده نسبت به بچه ها نقش کنترلگر دارد. · با بدن خود ارتباط برقرار نمی کنند . بسیاری از کسانی که ناراحتی قلبی دارند زئوس تایپ هستند. · زئوس تایپها اگر عاشق شوند تسخیری عمل میکنند. · قدرت برنامه ریزی · جاه طلبی مثبت · قدرت ریسک · قانون بندی و نظم اجتماعی · عدم چسبندگی عاطفی · Ego world خوب پدر:کرونوس مادر: رئا فرزندان :آتنا، آفرودیت ، آپولو ، آرتیمیس ، آپولو ، هرمس وابستگان: برادر پوزیدون و هادس مرگ: نامیرا تولد زئوس ، در اسطورههای یونان، خدای خدایان است. معادل آن در اسطورههای رومی ژوپیتر است. زئوس جوانترین فرزنده رئا و کرونوس بود. او بزرگترین فرمانروای کوه المپ و معبد تمام خدایانی که در آنجا بنا شده بودند، بود. با بودن بزرگترین حکفرما او قانون، عدالت و معنویت را تعیین می نمود، و این مسئله او را رهبر روحانی خدایان و انسانها نمود.زئوس خدای آسمان ها بود، و در اصل به عنوان خدای آسمان و هوا از طرف قبایل یونانی پرستش میشد. نام زئوس مربوط است به کلمه ی یونانی dios به معنی "درخشان". از دیگر نشانه های او همانند آذرخش میتوان به عصای سلطنتی، عقاب و سپر او (ساخته شده از پوست بز املتیا) اشاره کرد. در هنر، معمولا زئوس به مانند یک مرد میان سال همراه با ریش اما دارای یک فیگور جوان و دارای نیرو تصویر می شد. او بسیار شاهوار و با ابهت به نظر می رسید. نقاشان و هنرمندان سعی در بازسازی قدرت زئوس در کارهای خود دارند، معمولا با دادن حالت و ژست هایی که انگار در حال پرتاب کردن آذرخش خود است. مجسمه های زیادی از زئوس وجود دارد، اما بدون شک زئوس آرتیمیزیوم زیباترین آنهاست. در گذشته گمان میشد که آن پوزئیدون است، این مجسمه در موزه ی ملی آرکیولاجیکال آتن قابل دیدن است. کرونوس شنیده بود که توسط یکی از فرزندانش سرنگون خواهد شد. به همین دلیل فرزندان خود را میبلعید. اما زئوس که فرزند ششم بود توسط رئا و گایا نجات پیدا کرد. سپس زئوس با کرونوس و دیگر تیتانها وارد جنگ شد و آنها را شکست داد و پدر را سرنگون کرد. بچههای بلعیده شده را از شکم کرونوس بیرون آورد و کرونوس را تا ابد در تارتاروس زندانی کرد. سپس با برادرانش براساس قرعه، فرمانروایی عالم را میان خود تقسیم کردند و زئوس فرمانروای آسمان و زمین شد. سلاح او آذرخش بود که آن را به سمت کسی که او را ناخشنود کرده، پرتاب میکردهاست. یکی از مواردی که او را بسیار خشمگین میکرد دروغگویی و پیمان شکنی بودهاست. بر طبق افسانه، متیس الهه پروا اولین همسر زئوس بود که آتنه را برای او به دنیا آورد. او با هرا که خواهرش بود، ازدواج کرد، هرا برای او آرس، هفایستوس، هیبی (Hebe) و آیلیتیا (Eileithyia) را به دنیا آورد.اما به خاطر داشتن ماجراهای عشقی فراوان او از معشوقههایش فرزندان بسیاری داشت. لیتو برای او دوقلوهای آپولون و آرتمیس را به دنیا آورد. هنگامی که او لیدا ملکه اسپارت را فریفت، خود را به شکل یک قوی زیبا درآورد و از تخمی که لیدا به عمل آورد 1 جفت فرزند دوقلو به دنیا آمدند: کستر(Castor) و پلیدوسز (Polydeuces) و کلیتمنسترو (Clytemnestra) و هلن تروایی. پیکره ی زئوس به نسبت ارتفاع مجسمه با مردم دقت کنید. معبد زئوس 2500 سال قبل، شهروندان المپیا تصمیم گرفتند معبدی برای زئوس بسازند. ساختمان با شکوه این معبد بین سالهای 456 تا 470 پیش از میلاد به دست یک معمار محلی بنا شد. این معبد ششگوش با سنگهای آهکی بزرگی که ستونهای تو پُر و بزرگی آنها را احاطه کرده بودند، ساخته شده بود و نمای آن توسط گچ تزیین شده بود.تا چند سال پس از پایان کار ساختمان معبد، تندیس مناسبی از زئوس در آن نبود. به همین دلیل تندیسسازی ماهر از آتن را برای ساختن تندیس زئوس انتخاب کردند. انتقال تندیس در قرن اول پس از میلاد، یکی از امپراطوران رومی با نام کالیگولا تصمیم گرفت تندیس زئوس را به روم ببرد. گروهی از کارگران رومی برای این کار مأمور شدند؛ امّا با واژگون شدن داربستهای ساخته شده توسط کارگران تلاشهای او نقش بر آب شد. قرنها پس از آن، با گسترش دین مسیح هنگامیکه تئودوسیوس دوم در سال 426 پس از میلاد پایان بازیهای المپیک را اعلام کرد، دستور داد که همه ی ساختمانهای آنجا از جمله ورزشگاه و معبد زئوس را به آتش کشند. در سال 522 میلادی، زلزلههایی تمام سرزمین المپیا را لرزاند و آنچه از این بناها باقیمانده بود، نابود ساخت. امروزه حتی یک ستون ایستاده هم در آنجا موجود نیست و از معبد باشکوه زئوس، تنها خرابههایی برجاست.
و پس از زئوس قدرتمندترین خدایان است و حتی هنگامی که قلمرو پوزئیدون به دریاها منحصر شد شخصیت خود را به عنوان خدای بزرگ حفظ کرد و برابر زئوس آسمانی، زئوس الالیوس (دریایی) شد که قدرتش در سرتاسر کیهان مادی گسترش یافت.
نبرد با کرونوس
زندگی
فیدیاس آتنی، در حدود سال 435پیش از میلاد، این تندیس 12 متری را ساخته و زینت معبد زئوس در المپیا کرد. این تندیس که یکی از عجایب هفتگانه ی دنیای قدیم شناخته میشد، بعدها دزدیده شد. تصویر فوق نقاشی قرن 16 از این تندیس است.
Design By : Pichak |