کانون مطالعاتی خانه توانگری
غرور و تعصب محصول:2005 فرانسه. انگلستان به کارگردانی: Joe Wright فیلمنامه: Jane Austen ، Deborah Moggach ، Emma Thompson بازیگران : Keira Knightley در نقش Elizabeth Bennet Matthew MacFadyen در نقش Mr. Darcy غروروتعصب روایت خانواده ایست که دارای پنج فرزند دختر است و نوع برخورد و نگاه آرکتایپهای متفاوت را با یک مسئله به خوبی نشان میدهد.به دلیل وجود تعداد زیاد دختران در این فیلم به جرات میتوان این فیلم را یک فیلم زنانه نامید! کایرا ناتلی در نقش الیزابت نمونه یک دختر آتنا (دختر بابا) است ، که تحت نظر تربیت های پدرانه بزرگ شده و این در رفتارهایش کاملا نمایان است، الیزابت نماد تعصب است و ماتیو مک فدین در نقش آقای دارسی نمونه یک مرد زئوس است که چندان به دختران توجهی ندارد.یک مرد خشن ، محکم با نگاهی نافذ که همه چیز را تحت کنترل دارد و نماد غرور است. خانم بنت(مادر الیزابت) یک زن هرا تایپ است دو خواهر کوچکتر الیزابت ( کیتی و لیدیا)نیز دخترانی پرسفون هستند و مری خواهر دیگر اونیز آتنا تایپ است.
نام کتاب : یک دقیقه این 40 فکر سمی را کنار بگذار نویسنده : دکتر آرنولد لازاروس مترجم : مهرداد فیروز بخت انتشارات جیحون **************************************** وقتی از فهرست کتاب خیلی گذرا و تیتروار سرفصل ها رو خوندم به نظرم جالب و کاربردی اومد .توی این کتاب چهل فکر عادی و بدون مشکل که حتی گاهی مثبت به نظر میرسند رو سمی معرفی میکنه و هر کدام رو با یک مثال بیان میکنه و بعد تحلیل میکنه و خیلی خلاصه وار به قول نویسنده چند تا پادزهر ارائه میده . پنج فکر سمی « همیشه برای بردن بازی کن » ، «حرف مرد یکی است ،هیچ وقت زیر قولت نزن »،«جواب ابلهان خاموشی است » و « هدفت باید کمال باشد » ،نمونه هایی از این چهل فکر سمی هستند. «اتمام حجت ، بگومگوها را میخواباند» فرد (fred) تصور میکرد قانون گذاشتن ، نشانه هوشمندی است. تکیه کلامش نیز این بود که « یا راه من یا بیراهه ». دیگران زیاد فرد را دوست نداشتند . فرد معمولا در مذاکراتش با همکارانش میگفت :« یا تا فردا ساعت 4 بعدازظهر این را به من برمیگردانی یا توبیخ میشوی .»البته با تهدیدهایش گاهی برنده میشد ولی ضررهای بزرگی هم میداد .بزرگترین ضررش این بود که نامزدش از او جدا شد چون در مورد موضوعی جزیی ، با او اتمام حجت کرده بود . فرد دوست نداشت نامزدش آخر هفته را با عمه عزیزش بگذراند که در خارج زندگی میکرد . به همین دلیل به نامزدش گفت : « یا آخر هفته با عمه ات را انتخاب کن یا ازدواج با من را .» نامزدش هم حلقه فرد را پس داد و رابطه اش را با او قطع کرد. « تا فردا صبح وقت دارید نیروهایتان را عقب بکشید ، در غیر این صورت با نیروی هوایی ما طرف هستید!» معنای اتمام حجت این است که « همین کار را میکنی و لاغیر» . فشار ، تهدید ، زورگویی و ترساندن در جنگ مؤثرند. اتمام حجت، رابطه را قطع میکند . اتمام حجت ، نقطه مقابل عهد و پیمان ، مذاکره ، همدلی و فهم است که اجزای اصلی هر رابطه خوب و سالم هستند . روابطی که عناصر اصلی آن احترام ، ملاحظه ،دلسوزی و عشق هستند ، جایی برای بازی قدرت ندارند . آدمهایی که در روابط خود ، دائم اتمام حجت میکنند ، یا نادان هستند یا ضعیف. اتمام حجت در محیط کار و در محیط خانه نیز جایی ندارد . اتمام حجت در کارمندان ، نفرت ایجاد کرده و همکاری آنان را سطحی و گذرا میکند. اتمام حجت ، تولید را کم میکند و کارمندان را به سوی خرابکاری سوق میدهد . برای مثال ، زمانی یکی از بیماران ما گفت : « یک روز رئیسم به من گفت هر طور شده باید کارم را تا ساعت 2 بعدازظهر تمام کنم و تحویل بدهم . من که خیلی عصبانی شده بودم ، به حرفش توجه نکردم و ساعت 1:30 بعدازظهر خودم را به مریضی زدم و رفتم خانه . در نتیجه من فردا صبح کارم را تحویل دادم و نتوانست اخراجم کند چون من مقصر نبودم ، من آن روز خیلی مریض بودم!» ترساندن، قاتل عشق و صداقت است . حربه هایی مثل ترساندن ، آدم ها را از ما دور کرده و غریبه میکند . تاسف بارتر از آن ، توسل پدر و مادرها ،بچه ها و زن و شوهرها به حربه ترساندن است . پدر و مادر سارا(sara) توقع داشتند سارا در ایام هفته ، قبل از نیمه شب خانه باشد . اما در یکی از شنبه شب ها ، ماشین سارا خراب میشود و نمیتواند سر ساعت 12 خانه باشد . سارا و دوست سارا هرچه سعی میکنند ماشین را درست کنند ، موفق نمیشوند . بنابراین سارا به خانه تلفن میزند تا به پدر و مادرش خبر بدهد . پدر دوستش میگوید بهتر است برود خانه آنها ، تا ماشین وی را به اولین تعمیرگاه آن اطراف برساند . پدر سارا فریاد میکشد و میگوید : « یک ماه حق نداری آخر هفته ها بیرون بروی ! باید هر طور شده قبل از نیمه شب خانه باشی ! همین و بس!» مجددا تکرار میکنیم که اتمام حجت ، در میدان جنگ و در مذاکرات خیلی جدی ، کاربرد دارد. همچنین با آدم قلدر و نامعقول باید اتمام حجت کرد . آدم عاقل که با دوست مورد اعتمادش اتمام حجت نمیکند . آدم های عاقل دستور نمیدهند و اتمام حجت نمیکنند . امرو نهی هم نمیکنند . آنها تقاضا کرده و احساس خود را بیان میکنند . این جمله که اگر فلان کار را بکنی یا اگر فلان کار را نکنی خیلی ناراحت میشوم ، سمی است . چون اگر طرف مقابل بگوید نمیتواند ملاحظه احساس تان را بکند و آن کار را انجام دهد یا ندهد ، جایی برای بحث و شاید رابطه نمی ماند . خلاصه این که اتمام حجت ، در بلند مدت به صلاح شما نیست. پس بهتر است مصالحه و مذاکره را دنبال کنید . وقتی به زور و تهدید متوسل می شوید ، بازنده شما خواهید بود . شما از مصالحه و مذاکره بیشتر نفع خواهید برد. « تهدید و اتمام حجت ، جلوی ارتباط را میگیرد .» « بهتر است خواسته ها و امیالم را بیان کنم نه اینکه خفت دیگران را بگیرم .» « این حق مردم است که طبق میل من عمل نکنند .» « بچه های من به دنیا نیامده اند که طبق انتظار من زندگی کنند .» و در آخر : مذاکره و مصالحه ، بگومگوها را میخواباند نه اتمام حجت در این رایداشت که آخرین قسمت از گزارش های دوره آرکه تایپ های پیرسون با تدریس اقای دکتر شیری است به معرفی و توضیح آرکه تایپ جادوگرmagicianمیپردازم. ماقبل از همه چیز متذکر میشوم که جادوگری که در این جا از ان صحبت می کنیم با تصور عامه ی ما از جادوگر به عنوان کسی که جادو وورد می خواند وکلاه نوک تیز بر سر دارد و با جارو پرواز می کند نیست.این جادوگر نیز مثل سایر انسان ها نیاز های غریزی دارد خانواده دارد و سر کار میرود یک زندگی عادی دارد. جادوگر
بعد از پشت سر گذاشتن جستجوگری و دهنده گی و آگاهانه زندگی کردن آن ها و کسب تعادل در اندیشه و گفتار و رفتار فرد وارد مرحله ای از زندگی خویش می شود که آن را الگوی جادوگر می نامیم. هدف:انتقال دنیای درون به واقعیت ترس:افسون گری شیطانی پاسخ به مشکلات:تغییر مشکل یا شفای ان وظیفه:تنظیم فرد با عالم هستی و کائنات ویژگی های جادوگر: جادوگر کسیست که کهن الگو ها را شناخته و میان آنها تعادل برقرار کرده و به وحدت رسیده است. جادوگر به این آگاهی رسیده است که جهان براساس سناریوی من نمی چرخد وبیهوده (مانند کودک معصوم و یتیم)احساس مظلومیت نمی کند.او از خواستهای خود گذشته و خواسته خدا را میخواهد.
جادوگر صبوری بلد است. جادوگر قانون عالم را رعایت می کند و به نفع خود در جهان دست کاری نمی کند. او در اوج بزرگی فروتن است ودر مقام نفس مطمئنه در هر شرایطی راضیهُ مرضیه است. در قران کریم داستانی از حضرت خضر و موسی(ع) آمده است. در این داستان خضر جادوگر magician است. و ماجرا از این قرار است که حضرت موسی(ع) با حضرت خضر همراه می شود و مشاهده میکند که خضر کارهایی عجیب که در ظاهر با عقل و اخلاق سازگاری ندارد انجام میدهد مانند سوراخ کردن بدنه ی کشتی, کشتن پسری جوان و آباد کردن دیواری در حال فرو ریختن که متعلق به روستاییست که مردمش از پذیرفتن و اطعام خضر و موسای مسافر و خسته امتناع ورزیدند.موسی (ع) هر بار متعجب تر از گذشته دلیل کارهای عجیب خضر را از وی جویا میشود اما خضر او را به سکوت و صبر فرا می خواند و به او تذکر می دهد که اگر همچنان به سوال پرسیدن ادامه دهد و بی صبری کند اورا از ادامه سفر با خود باز می دارد .اما با کنجکاوی دوباره موسی بعد از تعمیر دیوار دلایل کارهای خویش را برای وی توضیح میدهد وسپس از او می خواهد که وی را ترک کند .بعد از ارائه ی دلایل مشخص می شود که وی به درک حقایقی از عالم نائل شده که انسان های عادی و حتی موسی هم از ان بی اطلاع است. نکته ظریف و بسیار مهمی که باید به آن دقت کنیم این است که گرچه خضراز لحاظ آرکه تایپی جادوگر است و در سطحی بالاتر از آگاهی قرار دارد اما این موسی (ع)است که پیامبر اولو العزم است و زندگی ورفتار وی الگویی عملی برای جهانیان است. واین یعنی این که حواسمان باشد خیلی تو کف کارهای عجیب magicianنرویم و سعی نکنیم که بخواهیم بدون طی کردن سفر پر فراز و نشیب قهرمانی به این مرحله برسیم.در آیات قرآن نیز خیلی زیبا خداوند به پیامبر می فرماید قل اما انا بشر مثلکم یوحی الی ....یعنی بگو من هم بشری مثل شما هستم با این تفتوت که به من وحی میشود... در واقع جادوگر دوباره وارد بهشتی میشود که دردهایش را کشیده و بهایش را داده اما کودک معصوم می خواهد کس دیگری این کار را برایش انجام دهد و او بدون هیچ سختی به شرایط ایده آل برسد که قوانین عالم همچنین اجازه ای را به کسی نمی دهند. ********************************************* چه قدر این دید به فهم درست ما از برخی مسایل که در دینمان مطرح شده کمک می کند.از جمله این مسایل شفاعت کردن است.در آموزه های دینی گفته شده است که بنده های خاص خداوند مانند پیامبران یا امامان در روز قیامت می توانند شفاعت بندگان را به درگاه خداوند کرده و طلب بخشایش برایشان کنند.کسی که از لحاظ آرکه تایپی کودک است وبا معصومیتی احمقانه به همه چیز می نگرد چونین می پندارد که می توان از زیر بار مسئولیت بندگی خداوند شانه خالی کرد و بعد با عجز و ناله به محضر بندگان خاص خداوند شفاعت طلبید و به بهشت وارد شد. در حالی که کسی مورد شفاعت قرار میگیرد که دردهایش را کشیده باشدوبرای ایمان و اعتقاداتش جنگیده باشد و از کسی طلبکار نباشد. ما یک نوع دیگر از جادوگری را هم داریم که dark magician نامیده می شود.این فرد با نیروهای شیطانی در ارتباط بوده و قادر به انجام کارهای خارق العاده با اهداف شرورانه است. در ضمن جادوگر الزاما به وجود خدا به آن معنا که در ادیان آسمانی مطرح است اعتقاد ندارد.مثل خیلی از افراد بودایی که magician هستند. فیلم های گاهی به آسمان نگاه کن با بازی زیبای رضا کیانیان در نقش جادوگر,افسانه ی بگرونس با بازی ویل اسمیت به عنوان جادوگر یا رهایی از شائوشنگ و meet Joe black فیلم های خوبی هستند که در آن ها ویژگی های یک جادوگر به خوبی به تصویر کشیده شده است. ............................................................................... تست خودشناسی (روی لینک زیر کلیک کنید): نیمکره راست مغز شما فعالتر است یا نیمکره چپ؟ نیمکره راست مغز است که مسایل را به طور کلی وکل نگرانه مجسم و ادراک میکند. به عبارت دیگر، فردی با نیمکره راست فعالتر مایل است به جای مشاهده جزییات سازنده وتشکیل دهنده، تصویر اصلی و بزرگ را ببیند. بههمین شکل، نیمکره راست مغز است که یک الگویکلی را از قطعات جزیی و فردی بازسازی میکند و نقطهنظرات و نگرشهای جدید را به وجود میآورد. نیمکره چپ مغز، تحلیل گراست و به شیوهای منطقی و عقلایی و ترتیبی عملمیکند. این نیمکره مسؤول و کنترل کننده زبان،بررسیهای علمی، عقلانیت، و خردمندی است.شخص چپ مغز، مایل است به شیوهای خطی، بهپردازش اطلاعات عمل کند، به عبارت دیگر از بخشهای کوچک شروع کرده و به بالا میرود، درحالی که شخص راست مغز بر عکس عمل میکند و ابتدا تصویر اصلی و بزرگ را مجسم مینماید.
یک شخص راست مغز، از استعداد هنر و موسیقیبرخوردار است و به کند و کاو در آداب، مناسک،تشریفات، آیین، شعائر، عرفان و تصوف علاقه خاصیدارد. به عنوان یک شخص راست مغز، عمدتا مایل است به شیوهای خلاقانه و ناخودآگاه مسایل جدید را یادبگیرد و همین منتهی به یک واکنش احساسی،عاطفی نسبت به شرایط و موقعیتهای تحلیل گرایانهمیشود. در بسیاری از موارد، وقتی پاسخ صحیح یکسؤال یا مشکل را دریافت میکند، بدون آن کهبفهمد این پاسخ چگونه حاصل شده است، به شهود و الهام (حس ششم) خود تکیه مینماید.
نیمکره چپ مغز مسایل را به صورت سلسله وارتجزیه و تحلیل میکند، در حالی که نیمکره راست بهندرت چنین پردازشی را ایفا مینماید. درنتیجه، یک شخص راست مغز، بدون آن که اولین کار رابه اتمام برساند، مایل است از این شاخ به آن شاخ بپرد و به سراغ کار دیگری برود. این یک نقطه ضعفمحسوب میشود، چرا که گاهی اوقات خود را باکارهای متعدد ناتمامی مواجه میبیند.
هم چنین، نیمکره چپ به توالی به پردازشاطلاعات عمل میکند، برعکس نیمکره راست که بهصورت اتفاقی عمل میکند، از این رو، اشخاص چپمغز، میتوانند حسابدار و برنامه دهندههای خوبی ازکار در آیند. هم چنین، نقطه قوت این اشخاص درشرح و بسط و توضیح خوب مسایل به صورت پیاپی ومتوالی است.
به کارگیری برخی از راهکارهای نیمکره راستیکی از مزایای نیمکره چپ محسوب میشود، بهخصوص در زمینه توسعه و گسترش مهارتهایخلاقانه اندیشی و شهودی. به عنوان مثال، یکدانشآموز راست مغز در کلاس درس، ممکن است درهنگام سخنرانی معلم در وضعیت نامطلوبی قرارداشته باشد، مگر آن که ابتدا یک برداشت و دید کلی از مطلب به او داده شود. چرا که آنها اساسا نیاز دارند که به دقت علت و عملی را که انجام میدهند، بدانند.به عبارت دیگر، ممکن است یک دانشآموز راستمغز، نگرش زیاد و دقیق به مسایل را ضروری تلقینکند، در حالی که انجام آن را مؤثر و مفید در نظربگیرد.
Design By : Pichak |